صفحات

سخت است فهماندن چیزی به کسی که در قبال نفهمیدنش پول می گیرد. (احمد شاملو)

۱۳۸۶ اردیبهشت ۲۵, سه‌شنبه

افغانستان:نقطه ای در منافع قدرت ها

جمله ای بی تفسیر آقای کرزی که «اگر وضع بر این منوال پیش برود، ناکامی جامعه جهانی و پیروزی افغانستان را در پی خواهد داشت»، با تفاسیر گوناگونی همراه بود. این بیان در حقیقت اشکریزی های گذشته رئیس جمهور از کشتار افراد ملکی به وسیله ائتلاف و ناتو را بار دیگر بیان داشت که با نوعی یأس و ناامیدی بدرقه می شد.
آقای کرزی در زمانی به این جملات پناه می برد که نیروهای انگلیس گفته اند "حداقل تا 30 سال دیگر در افغانستان باقی خواهند ماند" و امریکایی ها قبلاً از پیمان استراتیژیک با افغانستان و حضور حداقل 50 سال دیگر در کشور ما اظهار نظرهایی نموده بودند. چیزیکه به نحوی رئیس جمهور ازین حضور حمایت کرده و حداقل باری بر کاغذی با امریکایی‌ها چنین تعهدی را مهر نموده است.
گرچه ظاهراً امریکایی ها و انگیس ها مدعی مبارزه بر ضد تروریزم و مخصوصاً القاعده در افغانستان می باشند، اما این بیان ها با چنین حضورهای درازمدتی در خاک ما، واضح می‌سازد که امریکایی ها و متحدان انگلیس شان چیزی فراتر ازین مبارزه در استراتیژی خود داشته و به این خاطر باید چنین جنگی سالها ادامه داشته باشد و آن را به عنوان تمسکی به کار گیرند. برای اینکه این دشمن بتواند حضور ملموس خود را حفظ کند، از یک طرف باید در میدان های نبرد حضور بیابد و از سوی دیگر در پشت این میدان ها تقویت گردد. ورنه هر آدم کم سوادی به آسانی این محاسبه را کرده می تواند که چطور ایالات متحده صرف با نیروی هوایی اش در بعد از 11 سپتامبر توانست طالبان را از چهار کنج افغانستان جاروب کند، ولی امروز با قوای خودی و قوای ناتو قادر به سرکوب شان صرف در هلمند، قندهار و ارزگان شده نتواند؟! امریکا از یکطرف می داند که پاکستان با تمام قوا از طالبان حمایت می کند و از سوی دیگر در شش سال گذشته ده میلیارد دالر برایش کمک می کند و طیارات اف 16 را هم برایش هدیه می دارد. بی 52 های امریکایی در ظرف سه روز قادر شدند که نیروهای القاعده را از توره بوره بیرون کنند، اما امروز پسر مولوی خالص با هزار جنگجو دوباره آنرا فعال می سازد و برای امریکایی ها چلنج رویارویی صادر می کند، ولی اینبار امریکایی ها به گونه ای اظهار عجز کرده، اقدامی درین جهت نمی نمایند. با چنین وضعیتی قرار است امریکایی ها برای افغانستان صلح و ثبات بیاورند، ایتالیوی ها که خود نسبت به تمام کشورهای غربی در لاقانونی و مافیاگرایی غرق اند، برای افغانستان قانون مداری بیاموزانند، برضد مواد مخدر انگلیس هایی ماموریت گرفته اند که اعلان می کنند به زرع و قاچاق مواد مخدر کاری ندارند، دفتر مرکزی شورای سنلس در لندن قرار دارد و با طالبان که حامی زرع و قاچاق مواد مخدر اند در خوش و بش دایمی قرار داشته به دنبال پاکستانی نمودن سیاست در هلمند می باشند. علاوتاً آلمانی ها و فرانسوی ها از دور دستی بر آتش دارند و قسم خورده اند که قدم به معرکه نخواهند گذاشت، فقط کانادایی ها و هالندی های زیر دست امریکا و انگلیس در قندهار و ارزگان در برابر طالبان صف آرایی دارند.
اگر ادعای سرباز فرانسوی حین اشغال توره بوره راست باشد که گفته بود، اسامه در تیررس کامل مسلسل او قرار گرفته ولی افسر امریکایی مانع ماشه چکاندنش شده بود، دیگر جای شکی باقی نمی ماند که امریکایی ها تا سال ها با کجدار و مریز جنگ کنونی را ادامه خواهند داد و بر تلفات افراد ملکی روز تا روز خواهند افزود و فقط "شکیبایی" آقای کرزی را در دوسال باقی مانده ریاست جمهوری اش خواهد طلبید و راهی غیر از این برای او وجود ندارد. آقای کرزی پرداخت 2 هزار دالر نرخ مرگ و هزار دالر نرخ معیوب افغانها را باید به صورت مستمر ادامه دهد. چون پذیرش نیروهای خارجی در وطن، خود با چنین بها هایی همراه می باشد. در حالیکه نرخ یک اروپایی هرگز کمتر از دو میلیون دالر نمی باشد و این را رهایی خبرنگار ایتالیوی در هلمند به اثبات رساند.
حضور سران القاعده که با شیر ایالات متحده در مقابله با اتحاد شوروی بزرگ شدند، دیگر درین منطقه قرین به صرفه نبوده، دهلیز هایی که این جریان با اکثر کشورهای ثروتمند عربی حاشیه خلیج باز کرده و از اکثر شیخ های این منطقه باج و مستمری می گیرند، بیشتر ازین نمی شوند به عنوان شمشیرهای دموکلس بر فراز سر شاهان و امیران این منطقه استعمال گردند. لذا ایالات متحده و یاران اروپایی او هرچند خواهان نابودی کامل آنها نیستند، ولی نمی خواهند که ازین بیشتر برو بازو بیابند و به این خاطر گاه ناگاه توسط نیروهای پاکستانی به دام می افتند و کشته می شوند. اما حکایت طالبان چیز دیگریست. در صورتیکه جنگ با طالبان به فرجام برسد و ایالت متحده، انگلیس و پاکستان به صورت واقعی آنها را بروبند، حضور 30 سال انگلیس و 50 سال امریکا در افغانستان بی تمسک باقی مانده، ممکن نیست سالی هم قادر به حضور در افغانستان گردند و به این خاطر صدای شریعت با موج اف ام تازه در جوار برمل پکتیکا فعال شده و ایران متهم می گردد که به طالبان کمک نظامی می کند.
ایران که تمام سرمایه گذاری هایش را بر جبهه ملی گذاشته بود، بعدها متوجه شد که سران این جبهه متعهد به "دموکراسی لیبرال" شده، تغییر سر و وضع و میزان نمودن شان با این دموکراسی، واقعی بوده، اکثر شان نسبت به شعارهای ضد امریکایی ایران، علاقمند با امریکا بودن را در ضمیر دارند و به این خاطر رخ به طالبان کرده، لایه های معینی از آنان را با دادن امکانات تسلیحاتی و غیر تسلیحاتی در کشتن امریکایی ها ترغیب می نمایند، چیزیکه در حد معینی با مذاق روسها، ازبکها و چینی ها سازگار می باشد. تجربه ای که ایرانی ها از کمک به عراقی ها در جنگ خونین کنونی به دست آورده اند  و در چند نشست امتیازات خاصی را از حریفان غربی خود گرفته اند، بیشتر به این کار تشویق شده، حتماً در آینده این رویارویی در افغانستان میان شان بیشتر خواهد شد و بدین ترتیب ایرانی ها بار دیگر می خواهند از غربی ها امتیاز بگیرند.
مداخلات ایران در افغانستان و عراق، مخصوصاً در افغانستان به طولانی شدن ناامنی ها می انجامد که با استراتیژی امریکایی ها چندان در تضاد قرار ندارد. امریکایی ها علاوتاً با پروژه تسلیحات اتومی ایران، کشورهای ثروتمند عرب را تهدید کرده، از حالا عربستان سعودی و مصر خواهان ریکتورهای هستوی از امریکا شده و در صورتی که این تهدید بیشتر گردد، مجبور اند با پول هنگفتی به خریداری دستگاه های دفاع موشکی (پتریوت) از امریکا دست بزنند. کاری که جاپان کرده و پروژه آن را با پرداخت یک میلیارد دالر به امریکا، آغاز نموده است.
بسیاری، از جمله آقای کرزی از امریکا و ناتو انتقاد دارند که چرا قادر به پیشرفت بازسازی، جلوگیری از فساد و مواد مخدر، تأمین امنیت و اعمال فشار بر پاکستان نمی شود و درین روزها به تبلیغات گسترده علیه مداخلات ایران می پردازد. در حالیکه با توجه به توضیحات بالا، امریکا قدم به قدم در جهت برآورده ساختن استراتیژی اش در افغانستان که فقط نقطه تلاقی چهارسمت آسیا می باشد، عمل می کند و درین تابلو افغانستان فقط نقطه مهمی به حساب می آید که حداقل باید طبقه ای که با این منافع هماهنگ و سازگار باشد، قبل از همه به وجود آید. کاری که اکنون بر عده ای جریان دارد و بی دلیل نیست که غربی ها در مجموع مخالف فساد، چپاول و مواد مخدر در افغانستان نیستند و می خواهند ازین طریق افرادی را درین طبقه جابجا بسازند تا در آینده به عنوان محل تأمین قدرت غرب عمل نمایند.
انگلیس ها که بعد از جنگ دوم جهانی با امریکا در یک اقتصاد مختلط به سرمایه گذاری در جهان پرداخت، بعد از فروپاشی اتحاد شوروی، اروپا با پول واحد، بازار مشترک واحد و پارلمان واحد در مقابل یکه تازی امریکا قرار گرفت و انگلیس ها را با چالش سختی روبرو ساخت. اکنون انگلیس ها در میان منافع متضاد امریکا و اروپا چون دانه ای میان دو سنگ قرار گرفته، به دنبال منافع مشخص خود در جهان سرگردان اند. سرمایه گذاری های مساوی انگلیس و امریکا در پاکستان و گراف رو به رشد نفوذ انگلیس در آن کشور، به نحوی رقابت میان امریکا و انگلیس را درین منطقه دامن می زند که در آینده رویارویی های روسیه، چین، هند، ایران، پاکستان، عربستان سعودی و کشورهای آسیای میانه با امریکا، انگلیس را به چالش دیگری خواهد کشاند تا جایش را درین صف آرایی ها پیدا کند و به این صورت بار این همه تضاد و رقابت بر دوش ملت ما گذاشته خواهد شد.
روی در رویی های منطقوی متحدانی چون پاکستان، عربستان سعودی  و امارات از یک طرف؛ ایران، هند و تاجکستان از سوی دیگر و هماهنگی قدرت مندانی چون چین و فدارتیف روسیه از جانب دیگر همه در افغانستان گره گاه خود را یافته، از سوی دیگر امریکا، اروپا، روسیه و چین در سطح جهانی بخاطر کنترول بر منابع بزرگ نفت و گاز آسیا به نحو دیگری در رویا رویی های در افغانستان قرار گرفته اند. همانطوریکه ایران طالبان را در زدن امریکا و ناتو یاری میرساند، پاکستان عربستان سعودی به طالبان کمک کرده، نمیخواهند با حمایت هند از آقای کرزی جای پای شان را در افغانستان سست کنند. روسیه نیز از فرورفتن ائتلاف و ناتو در باتلاق افغانستان ناخشنود نبوده، اینان کوشش میکنند جنگ را در افغانستان از کنترول پاکستان، در نهایت از کنترول امریکا خارج بسازند و پول کمپنی های نفتی امریکایی – اروپایی را در افغانستان با خون عساکر ائتلاف و ناتو بشویند. به این صورت دیده میشود که تمام این قدرت ها که چه در سطح منطقوی و چه در سطح جهانی مطرح اند، در کشور ما بدنبال منافع خود هستند و درین گیرودار خون مارا می ریزند و پروای هم به آن ندارد.
با این استراتیژی ها و سیاست های کلان جهانی و منطقوی، شکوه های آقای کرزی مؤثریت چندانی نخواهد داشت، زیرا رئیس جمهوران بعد از او هم  با فریادها و اشک هایی ازین قبیل مواجه خواهند بود و بدین صورت به روشنی دیده می شود که این رشته سر درازی دارد که هیچکس از جمله آقای کرزی نباید آن را به این زودی طی شده بپندارد.

هیچ نظری موجود نیست: