صفحات

سخت است فهماندن چیزی به کسی که در قبال نفهمیدنش پول می گیرد. (احمد شاملو)

۱۳۸۶ اردیبهشت ۲۵, سه‌شنبه

فرد یا سیستم؟

از دیر زمانی قلم بدستان بسیاری با برخوردهای فردی و علم نمودن افراد واشخاص به انتقاد از روزگار پرداخته، مخصوصاً بعد از یازده سپتامبر و تشکیل سیستم جدید با حضور نیروهای خارجی در افغانستان، بیشتر نامها را مورد حمله قرار داده، در حالیکه سطری در مورد کلیت و موقعیت نظام ننوشته، در باره حضور نیروهای ائتلاف، ناتو و آیساف صفحه ای سیاه نکرده، از ظهور دوباره طالبان، مداخلات پاکستان و ایران کوچکترین تحلیلی ارائه نکرده، این نارسایی ها را آگاهانه و یا ناآگاهانه در پشت کلمات ظاهراً چپ و تند پنهان نموده، هیچگاه تبر را به درز اصلی نگرفته و به این گونه طرفداران و خوانندگان شان را مصروف نگه داشته اند.
وقتی بسیاری این نوشته ها را می خوانند، فکر می کنند که مشکل به صورت مشخص میان دوطرف وجود دارد، زیرا هر آدم کم سوادی می داند که حضور فلان فرد در رأس فلان بخش قدرت لزوم دید بوده و با روابط و تأیید "همگانی" صورت می گیرد و جدا کردن فلان فرد به عنوان پیچ و مهره ای سیستم از "همگان" و مورد حمله قرار دادن آن و نادیده گرفتن سیستم به معنی دیدن یک درخت و ندیدن تمام جنگل است و اینکه چرا این قلم ها همیشه جنگل را نمی بینند و یا نمی خواهند ببینند، مسئله را سوال برانگیز می کند.
امروز مرجع قدرت در کشور ما به ترتیب ائتلاف، ناتو، آیساف، سه قوه داخلی که دولت را می سازند، رهبران جهادی و قوماندانان، یوناما، سران انجوها و دونرها می باشند که در زمینه های نظامی، اقتصادی، سیاسی، اداری و روابط خارجی کشور تصمیم می گیرند و مشترکاً این تصامیم را پیاده می سازند. بناً افرادی که درین نظام با این ترکیب کار می کنند، مهره هایی اند که در محدوده خود درین کلیت قرار دارند. افرادی که عموماً روی منافع شخصی، گروهی، سمتی، قومی و مذهبی با "شعار ملی" در جدل و کشمکش دایمی قرار دارند تا حدی که گاه یکی دیگری را نفی می کنند، ولی  تمام اینان در کل بخاطر تأمین منافع "همگانی" همسو عمل کرده، یکی به موقعیت دیگری احترام گذارده، اگر کشمکش میان شان بالا بگیرد حتی آن را با گوسفند هم حل می سازند. بدینگونه تمام این پیچ و مهره ها تلاش دارند تا از محور و یا حول و حوش این نظام به جاه و جلالی برسند. درینجا دیگر فرقی نمی کند که کی با کجا پیوند دارد، زیرا طی 30 سال گذشته اینان در کشورهای مختلف مهاجرت ها را گذرانده و در کنفرانس ها، سیمینار ها، حزب و تنظیم سازی ها، تضاد و هماهنگی ها، تحصیل و کمک ها با بسیاری در بیرون آشنا شده، هر یک از آنان دوست و رفیقی در مراجع قدرت این کشورها پیدا کرده، در روابط تنگاتنگی قرار دارند. به اینصورت اعمال و کارکردهای سیستم فعلی به تمام اینان مربوط می گردد. در چنین اوضاع و ساختاری کلیت را رها کرده و به اشخاص و افراد چسبیدن، بی شباهت با جدال های درونی خود اینان با تفاوت لحن، چیز دیگری نیست که در نهایت همان برخوردهای لیبرالی و بی ریشه را به نمایش می گذارد.
در ترکیب بالا، علاوه به خارجیانی که موضع و هدف شان از حضور در قدرتی که تذکر داده شد، معلوم است، طیف های گوناگونی از طالب، جنگسالار، مردمدار، بقایای دموکراتیکی ها، تکنوکراتهای وابسته به غرب، نظریه پردازان دموکراسی لیبرال و جامعه مدنی، انحصارطلبان، رهبران احزاب قانونی، بقایای دولتهای گذشته و واماندگان چپ غیر دموکراتیکی وجود دارند که تمام آنان در کلیت هم سیستم کنونی را می پذیرند و هم حضور خارجی ها را جهت تأمین منافع خودی و جلوگیری از قدرت یابی طالبان به سر و چشم قبول دارند، جز آنانی که وقت کمی از گردونه قدرت بدور می مانند، ضد خارجی شده، جهت امتیازگیری انتقادچی می گردند.
درین میان سه گرایش به صورت رادیکالی وجود دارد. بعضی ها ترکیب قدرت کنونی را مردود دانسته، خواهان براندازی آن و جاگزینی جریان نوینی شده که با قدرت، اداره کشور را به دست بگیرد، با همسایگان در روابط دوستانه، فعال و برابر قرار داشته باشد، نیروهای خارجی را رخصت کند و مردم را در تصمیم گیری بر سرنوشت شان آزاد بگذارد. بعضی ها فرصت طلبانه و ریفورمیستیک به قضایا برخورد کرده، کجدار و مریز می تازند. با کلیت سیستم برخورد نکرده، افراد را نشانه می گیرند و در سایه روشن به خارجیان اطمینان می دهند که حضورشان را اشغال ندانسته، طوری ابراز نظر می کنند که گویی با عوض کردن افراد و اشخاص مشکل حل می گردد. آنان مشکل خود را جانشین مشکل عمومی قرار داده بدینگونه به انتقاد و اعتراض می پردازند و عده ای دیگر که از شرایط کنونی سودهای کلانی می برند، در کل از وضعیت موجود راضی بوده، آنرا برای مردم غنیمت می شمارند و در بعض جاها با انتقادات سرسری مردم همزبانی کرده، بیشتر به نصیحت و ارشاد می پردازند.
افراد طیف میانه همیشه با مشکل روبرو بوده، در میان دو صندلی می نشینند و به اینصورت نه قادر اند مشی مدونی را ارائه کنند و نه دوستان و هواداران خود را سمت و سو داده می توانند. این ضعف توان اثرگذاری به وضعیت کلی را نداشته، یا سوراخ دعا را گم کرده، یا آن را گل زده تظاهر می نمایند. عوض اینکه در کلیت، راه را از چاه تمیز دهند، کاسه و کوزه را بر فرق افراد می شکنند.

هیچ نظری موجود نیست: