صفحات

سخت است فهماندن چیزی به کسی که در قبال نفهمیدنش پول می گیرد. (احمد شاملو)

۱۳۹۷ تیر ۳۰, شنبه

آیا انتخابات «پارلمانی» پیشِ رو مضحکتر از قبل برگزار نخواهد شد؟


در کشورهای مستعمره با مداخلات بیرونی، «انتخابات» نه تنها مشروعیت و اعتبار خود را از دست میدهد، بلکه «انتخابات» در همچو کشورها وسیله‌ای برای تحقق اهداف کشورهای اشغالگر و تلاش برای «مشروعیت» نظام های پوشالی خواهد بود.

افغانستان یکی از کشورهایست که انتخابات های مختلفی را در حاکمیت های گذشته و در شرایط متفاوت پشت سرگذاشته که ارزیابی، تحلیل و تجزیۀ آنها در اینجا مقدور نیست، اما پس از سناریوی یازدهم سپتمبر سال 2001 و لشکرکشی امریکا و همپیمانانش به بهانۀ «جنگ علیه تروریزم» به افغانستان، «انتخابات»ها رنگ و بوی دیگری داشته و مشارکت مردم  هم در همچو «انتخابات» ها کار ساز نبوده، بلکه غربی ها از قبل مهره‌های مورد نظر را در «انتخابات» پارلمانی و مهرۀ مورد نظر را در «انتخابات» ریاست جمهوری مشخص ساخته اند. هرچند غربی ها با مصرف پول های کلان همواره تلاش نموده تا تصویری شفاف و دموکراتیک از «انتخابات»به نمایش بگذارند، اما هر «انتخابات» انجام شده یکی پی دیگری بدنامتر و مضحکتر از قبل به رسوایی کشیده شده، لذا «انتخابات» در این کشور نزد مردم به مضحکه مبدل گردیده است. 

در اولین «انتخابات» ریاست جمهوری که در سال 1383 برگزار شد، عده ای تصور می کردند که مردم در تعیین رئیس جمهور شان  نقش اساسی دارند و می توانند فرد مورد نظر را انتخاب کنند، بناءً با خوشبینی‌ای که داشتند با حضور نسبتاً پُر رنگ در این «انتخابات» شرکت کردند، حتی بسیاری از سازمان ها و احزاب «چپ» نیز با ذوق زدگی در حمایت از کاندیداهای مورد نظر اعلامیه داده و نه تنها خود در «انتخابات» شرکت کردند، بلکه توده ها را نیز تشویق به شرکت در «انتخابات» نمودند، اما در این «انتخابات»ها توده ها  هر چیزی را شاهد بودند جز شفافیت، عدالت و دموکراسی؛ هیچ معیاری برای کاندیداتوری افراد وجود نداشت؛ جنایتکاران، ناقضان حقوق بشر و افراد بی سواد برای رسیدن به ارگ تلاش کردند؛ چنانکه در «انتخابات ریاست جمهوری» سال 1383 در حدود ۲۳ تن خودشان را نامزد کردند که در ختم «انتخابات» مهرۀ مورد نظر غربی‌ها «حامد کرزی»، برندۀ انتخابات اعلان گردید. به همین ترتیب نخستین «انتخابات» پارلمانی همزمان با «انتخابات شورای ولایتی» در 27 سنبله سال 1384 برگزار گردید که 249 تن به «ولسی جرگه» و 102 تن به «مشرانو جرگه» راه یافتند که اکثریت اعضای «پارلمان» را رهبران و قومندانان تنظیم های جنایتکار جهادی، زورمندان و افراد بدنام تشکیل می دادند. 

«انتخابات» های بعدی ریاست جمهوری که در سال های 1388 و 1393 برگزار شدند، به مراتب مضحک تر و بدنام تر از «انتخابات» اول ریاست جمهوری بودند، از آنجمله «انتخابات» ریاست جمهوری سال 1393 عنوان بد نام ترین و ناکام ترین انتخابات تاریخ سیاسی جهان را کمایی کرد. نتیجۀ این «انتخابات» جنجال برانگیز و پُر از تقلب، سر انجام با دخالت مستقیم امریکا و فرستادن وزیر خارجه‌اش مشخص شد که حاصل آن تشکیل حکومت ائتلافی تحت نام «وحدت ملی» بود که امروز توده ها نام های مختلفی از جمله «حکومت جان کری»، «حکومت وحشت ملی»، «حکومت دو سرۀ ع و غ» وغیره را بر آن نهاده اند. 

دورۀ کاری آخرین «انتخابات پارلمان» که در سال 1389 برگزار گردید و در آن یکتعداد از منفورترین چهره های چهار دهۀ اخیر راه یافتند، در جوزای 1394 به پایان رسید، اما بنابر دلایل مختلف بیش از سه سال از دورۀ کاری اعضای آن گذشته و در این مدت تا توانستند ثروت اندوزی و قلدری کردند و کماکان به بهانه های مختلف حاضر نیستند چوکی های «پر در آمد» پارلمان را از دست بدهند. به هر حال قرار است کمیسیون نامستقل «انتخابات» در میزان سال 1397 بار دیگر «انتخابات پارلمانی» را راه اندازی نماید و از چند ماه به اینطرف نه تنها تبلیغات گسترده برای تشویق مردم به ثبت نام در «انتخابات» بالا گرفته، بلکه بازار کاندیداتوری نیز گرم گردیده است. 

در کشورهایی نظیر افغانستان که معیار ها برای نامزدی به «پارلمان» به شکل بسیار مسخره ای آن پائین است، هرکس میتواند با جمع آوری کاپی 1000 تذکره خود را به «پارلمان» نامزد نماید، به همین دلیل است که در لست کاندیداها میتوان نام های جنایتکاران جنگی، مافیا و افراد بی سواد را به وفور مشاهده کرد، حتی نام کسانی را که در جنایت و بربریت و قتل و کشتار افغان ها زبانزد عام و خاص گردیده، مثل زرداد!

حکومت «وحدت ملی» با اعلام «انتخابات پارلمانی» در آخر ماه میزان سال روان، با آنکه تبلیغات گستردۀ رسانه‌ای را به راه انداخته، اما به مقایسه 13 ملیون افراد واجد شرایط رای دهی، تعداد ثبت نام کنندگان در مراکز «انتخاباتی» بسیار ناچیز می باشد و در بسیاری از نقاط کشور اصلاً ثبت نامی صورت نگرفته است. جالب است که محمد محقق یکی از  شرکای حکومت «وحدت ملی»، در اعلامیۀ 8 سرطان خود نوشته است: «حدود هفتاد درصد از جغرافياى كشور در دست مخالفين مسلح دولت است و اين مسأله علاوه بر مشكل ساختن برگزارى انتخابات، سراسرى بودن آن را نيز زير سؤال مي برد.»، چنین ادعایی آن هم از سوی یکی از کلیدی ترین افراد حکومت «وحدت ملی» مبنی بر اینکه «هفتاد درصد جغرافیای کشور در دست مخالفین مسلح دولت است»، بیانگر آن است که اصلاً نظام سیاسی ساخته شده توسط امریکا و حاکم در کشور از مشروعیت قانونی نیز برخوردار نمی باشد که «انتخابات» نمایشی را برگزار نماید. علاوه بر آن معلوم نیست که از میان 8 میلیون ثبت نام کننده چه تعداد آن واقعی یا جعلی اند، زیرا علاوه بر اینکه تذکره های جعلی به شکل وسیع به بازار عرضه گردیده و نصب ستیکر در کاپی تذکره ها نیز صورت گرفته، فلهذا به یقین میتوان گفت که  میزان تقلب بسیار بالا خواهد بود. اخیراً قصاب کابل «گلبدین حکمتیار» در کنفرانس مطبوعاتی اعلان کرد که از 8 ملیون ثبت نام کننده، 5 ملیون آن تقلبی و جعلی اند که این خود گوشه ای دیگری از افتضاح «انتخابات« پیش رو را به نمایش میگذارد.

موضوع اساسی مسئله تقلب و عدم تقلب «انتخابات» پیش رو و یا نگرانی مردم از عدم شفافیت در برگزاری انتخابات نیست، بلکه بی باوری مردم به «پارلمان» و اعضای آن و همچنان عملکرد ناکام این نهاد طی سیزده سال گذشته می باشد که سبب شده تا مردم علاقۀ کمی به شرکت در «انتخابات» پیش رو داشته باشند. توده های ما طی این سال ها شاهد بودند که اکثریت اعضای «پارلمان» جز منافع فردی و خانوادگی به هیچ درد و مشکل مردم نه تنها فکر نکردند، بلکه خود این وکلا به مردم غم و درد فراوان دادند، به زندگی خود و اعضای فامیل شان رسیدند؛ با مافیای مواد مخدر، مواد نفتی، قاچاقبران انسان، قاچاقبران سنگ های قیمتی و آثار باستانی شریک شدند؛ به غصب ملکیت های عامه پرداختند و قصرهای افسانه یی ساختند؛ برای فرزندان شان زمینۀ تحصیل و بود و باش را در خارج فراهم کردند؛ در گماشتن و تقرری ها کمیشن کاری کردند و به بانک های خارجی پول های بیشمار انتقال دادند؛ هرکدام صاحب چندین واسطۀ زرهی و ده ها محافظ مسلح شدند؛ قوانین «خود بخشی» تصویب کردند و امتیازات دایمی اخذ نمودند؛ تعدادی از این نمایندگان با غیبت دایمی و سفرهای خارجی مصروف خوشگذرانی در کاباره ها بودند و در واقع «پارلمان» را محلی برای داد و ستد و تجارت مبدل کردند. 

مردم همواره شاهد درگیری های لفظی و فزیکی اعضای «پارلمان» از طریق رسانه ها هستند که این درگیری ها عمدتاً به خاطر شهرت طلبی و تثبیت موقعیت های فردی در میان اقوام و ملیت های شان و همچنان به هدف راه یابی مجدد به «پارلمان» بعدی بوده که با دامن زدن به این اختلافات و گرم نگهداشتن تنور تضاد های قومی، سمتی و زبانی می خواهند به اهداف خود نائل آیند. بسیاری از اعضای بر حال «پارلمان» در تمام مدت کاری خود حتی یک بار هم به مناطقی که از آنجا رای گرفتند، سفر نکردند و حتی یکبار هم سخنی از مشکلات آنها را در تالار «پارلمان» و یا رسانه ها به زبان نیاوردند، زیرا مشکلات، درد و رنج مردم ذره ای برای آنها  اهمیت نداشته و مردم را جز پلی برای رسیدن به چوکی «پارلمان» به چشم دیگری نمی‌بینند. ناگفته پیداست که جمع کثیری از کسانی که در «انتخابات» گذشته به «پارلمان» راه یافتند حتی سواد ابتدایی خواندن و نوشتن را یاد ندارند، چه رسد به طرح و تصویب قوانینی که بتوانند کوهی از مشکلات و بدبختی های توده ها را توسط آنها برطرف نمایند. 

 با چنین تصویری که توده ها از اعضای «پارلمان» طی 13 سال گذشته به دست آورده و با بدنامی که «پارلمان» گذشته کمایی کرده، آیا مردم در «انتخابات» پیش رو به شکل گسترده شرکت می‌کنند؟، آیا «انتخابات پارلمانی» سال جاری مضحک تر و مسخره تر از «انتخابات»های گذشته نخواهد بود؟، آیا جز یکتعداد از کسانی که یا اغفال گردیده و یا از «انتخابات» چیزی برایشان می چکد، سایر توده ها دل خوشی از «انتخابات» دارند؟ جواب این سوالات وقتی آشکار می گردد که از نزدیک با توده های بیچاره و درد دیدۀ ما روبرو شوید. آن وقت خواهید دید که نفرت و انزجار مردم از «انتخابات» و «پارلمان» تا کدام حد به اوج رسیده است.

هیچ نظری موجود نیست: