صفحات

سخت است فهماندن چیزی به کسی که در قبال نفهمیدنش پول می گیرد. (احمد شاملو)

۱۳۹۷ تیر ۳۰, شنبه

پیامد های ناگوار جنگ تجاری دونالد ترامپ


تراکم تولید و انحصار ها، ادغام سرمایۀ بانکی با سرمایۀ صنعتی (الیگارشی مالی)، ایجاد اتحادیه های انحصاری بین المللی همچون تراست ها، کانسرن ها، سندیکا ها و کارتل ها، صدور سرمایه به جای صدور کالا، تقسیم مجدد جهان و بالاخره پوسیدگی و طفیلی گری سرمایه به عنوان بارزترین مشخصه های عصر امپریالیزم به شمار میروند. محور اصلی این مشخصه ها حول و حوش منافع می چرخد، چراکه دنیای سرمایه، دنیای سود و منافع است و در این دنیا «هیچ دوست و دشمن دایمی وجود ندارد، مگر منافع دایمی وجود دارد». 

با گذار از مرحلۀ رقابت آزاد سرمایه به دورۀ انحصارات، رقابت بین کشور های سرمایه داری برای رسیدن به این منافع بعضاً چنان خصمانه و غیر قابل کنترول گردید که کشورهای بزرگ سرمایه داری را وادار به رویایی نظامی در سطح جهان نموده و میلیون ها انسان را به کام مرگ کشاند؛ وقوع جنگ های جهانی اول و دوم در واقع مرحلۀ حاد رقابت های امپریالیستی را به شکل بسیار اسفبار آن به نمایش گذاشت، چنانکه ده ها ملیون انسان در این دو جنگ کشته و یا زخمی، ملیون ها انسان آواره و هزاران میلیارد دالر خسارت وارد کردند.

تاریخ چند دهۀ اخیر نشان میدهد که قبل از حاد شدن این رقابت ها، دولت های قدرتمند سرمایه داری با طرح سیاست های سودجویانه مانند وضع تحریم ها، بالا بردن تعرفه های گمرکی، به حاشیه کشیدن کشور های رقیب، ایجاد اتحاد های مقطعی با برخی از کشورها، بلند بردن سطح تهدیدها در برابر یکتعداد از کشورها، تهدید و یا حتی مستقیماً حملۀ نظامی و همچنان بهانه تراشی های مختلف از جمله «نقض حقوق بشر»، «جنگ علیه تروریزم»، «موجودیت سلاح های کشتار جمعی»، «نقض آزادی بیان» وغیره تلاش می نمایند تا ساحۀ نفوذ رقبای اقتصادی خود را محدود ساخته و در این رقابت ها پیروز میدان گردند تا به منافع بیشتر دست یابند.

با راهیابی دونالد ترامپ جمهوریخواه به کاخ سفید به عنوان چهل و پنجمین رئیس جمهور امریکا، دنیای آشفتۀ سرمایه آشفته تر گردید و تضاد منافع بین کشورهای بزرگ امپریالیستی که در زمان ریاست جمهوری اوباما و قبل از آن خانوادۀ بوش بیشتر شکل لشکرکشی نظامی و حمله بر مناطق تحت نفوذ یکدیگر امپریالیستی را به خود گرفته بود، حال در زمان ترامپ نه تنها تداوم سیاست استعماری قبلی تعقیب گردیده، بلکه ترامپ جنگ طلب آرایش جدیدی به این رقابت ها داده و جنگ تجاری را با تعدادی از کشورهای قدرتمند جهان اعلان نموده است.

با مروری گذرا به سیاست های ترامپ از جمله اعلان ستراتیژی جدید امریکا برای افغانستان و خاورمیانه، تشدید تهدیدها علیه کوریای شمالی، تیره شدن روابط امریکا با اتحادیۀ اروپا مخصوصاً با امپریالیزم آلمان، بیرون شدن از برنامۀ جامع اقدام مشترک (برجام) و تلاش برای گسترش و افزایش تحریم ها علیه رژیم ولایت فقیه ایران، طرد پاکستان و نزدیکی با هند، سفر به عربستان و عقد قرارداد بیش از 110 میلیارد دالری تسلیحات نظامی با این کشور، انتقال سفارت امریکا به بیت المقدس و به آغوش کشیدن بیشتر اسرائیل، اعلان جنگ تجاری علیه امپریالیزم چین از طریق بالا بردن تعرفۀ گمرکی بر کالاهای چینی مخصوصاً پنل خورشیدی و ماشین کالاشویی، افزایش 25 درصدی تعرفۀ گمرکی بر فولاد و 10 درصدی بر المونیم کشورهای اتحادیۀ اروپا، کانادا و مکزیک؛ قدرت نمایی در برابر امپریالیزم روسیه و تشدید حملات نظامی بر سوریه، ایجاد و حمایت از وحشی‌ترین گروه تروریستی اسلامی (داعش) وغیره در می‌یابیم که جمهوریخواهان جنگ طلب که از کمپنی های بزرگ تسلیحات نظامی، صنایع ثقیله و تولیدی، صنایع نفت و گاز وغیره نمایندگی می نمایند، بهترین مهره را برای کاخ سفید انتخاب کرده اند.

وجه تمایز ترامپ با رؤسای جمهور سابق امریکا در این است که او نه تنها به عنوان مدیر اجرائیوی کمپنی های بزرگ امریکایی عمل می‌کند، بلکه خود یکی از میلیاردرهای این کشور است و بهتر از هر کسی میداند که چگونه به منافع بزرگ دست یابد، منافعی که میتواند حتی به قتل و کشتار ملیون ها انسان و تباهی زندگی صدها ملیون دیگر بیانجامد. یکی از مشخصه های این ابر جنایتکار سرمایه، ماجراجویی های او در سیاست و اقتصاد است که میخواهد هر روز نام‌اش در سر خط خبرهای جهان مطرح باشد و هیچ ترسی ندارد که سیاست های غدارانۀ او چه عواقبی را برای انسان ها و کرۀ زمین میتواند به همراه داشته باشد. 

امپریالیزم امریکا به رهبری ترامپ با 20 تریلیون (20,000,000,000,000) دالر بدهی که شدیداً از کسر بیلانس تجارت بیش از 375 میلیارد دالری (امریکا سالانه چیزی در حدود 187 میلیارد دالر به کشور چین صادرات داشته و بیشتر از 560 میلیارد دالر از این کشور واردات دارد) با امپریالیزم چین نگران است، با وضع تعرفه های بلند بر 1100 نوع از کالاهای چینی که سالانه بیش از 100 میلیارد دالر به امریکا صادر می نماید، قصد دارد تا این کسر را به حداقل رسانده و زمینه ساز ایجاد اشتغال در امریکا گردد. اما امپریالیزم چین هم آرام ننشسته و به عمل بالمثل دست زده و بر بیش از 50 میلیارد دالر کالاهای امریکایی نیز تعرفه ها را بالا برده که مطمئناً این سیاست عواقب و پیامدهای ناگواری روی اقتصاد این دو کشور بر جا خواهد گذاشت. هرچند هدف ترامپ از راه اندازی جنگ تجاری با چین ایجاد اشتغال و تلاش برای توازن بیلانس تجارت گفته شده، اما پیامدهای این سیاست به طبقۀ کارگر و سایر مصرف کنندگان امریکا و چین در حالیکه دستمزدها یا ثابت مانده و یا بسیار ناچیز افزایش یافته، میتواند ناگوار و مخرب باشد.

ترامپ از نفوذ رو به گسترش چین در منطقۀ شرق و جنوب شرق آسیا و توسعۀ بی حد و حصر اقتصادی این کشور و همچنان طرح بزرگ اقتصادی اخیر «یک کمربند یک راه» شین جینگ پینگ، عمیقاً نگران است و در حال حاضر چین را مهم ترین و بزرگترین تهدید برای امریکا میداند. به همین دلیل است که در دو محور (نظامی و اقتصادی) بیشترین توجه را به کشورهای کوریای جنوبی، جاپان، استرالیا و هند میکند. امریکا در محور نظامی نه تنها در حال استقرار موشک های پیشرفته در کوریای جنوبی و جاپان است و پیوسته در حال راه اندازی تمرین های نظامی با این کشور ها، بلکه با اعزام بیش از 1500 نظامی جدید به پایگاه نظامی خود در استرالیا میخواهد محور جدید کشور های هند، جاپان و استرالیا را نیز تقویت نماید. البته در بُعد اقتصادی نیز آرام نه نشسته و با وضع تعرفه های گمرکی بالا، ترصد آبراه های چین و وضع سیاست حمایت گرایی امریکایی (نخست امریکا)، عملاً جنگ تجاری را با این کشور آغاز نموده است. ناگفته نماند که یکی دیگر از گلایه های امریکا از چین، دست کاری ارزی است، چنانکه امپریالیزم چین در دهۀ 1990 با تضعیف ارزش پول ملی خود توانست به عنوان قطب صادرات تولیدات ارزان معرفی شود. امروزه چینی ها پا را فراتر گذاشته و با تولید انبوه و ارزان کالاها مخصوصاً وسایل الکترونیکی و البسه توانسته دورترین بازارهای جهان را نیز فتح نمایند و این مسئله امریکا را سخت برآشفته ساخته است.

ترامپ با سیاست «نخست امریکا» که در جریان کمپاین های انتخاباتی روی آن تأکید میکرد، در واقع عملاً ناسیونالیزم اقتصادی نوع امریکایی را تشدید ساخته و از این طریق میخواهد اقتصاد جنگی امریکا را که در چند دهۀ اخیر و هر سال بیش از 700 میلیارد دالر را برای اهداف نظامی در جهان به مصرف رسانده، تقویت نماید که مطمئناً این سیاست نیز عاقبتی جز تشدید جنگ های جدید و بحران‌های اقتصادی تازه چیز دیگری در پی نخواهد داشت. جنگ تجاری ترامپ زیان اقتصادی بسیاری به کشورهای عضو اتحادیۀ اروپا، کانادا، مکزیک و سایر کشورهای جهان به همراه داشته و تداوم آن میتواند صدها هزار نفر را در سراسر جهان به بیکاری سوق داده و طبقۀ کارگر و سایر زحمتکشان را که بیشترین بخش عاید شان را خرج کالاهای مصرفی می کنند نیز سخت متضرر سازد.

اعلان جنگ تجاری دونالد ترامپ علیه اروپا، چین، کانادا و مکزیک از طریق بلند بردن تعرفه ها بر کالاهای وارداتی مخصوصاً فولاد و المونیم و عمل بالمثل این کشورها بر یکتعداد از کالاهای امریکایی، آبستن بحران جدید اقتصادی که شامل بیکاری گسترده، افزایش قیمت ها، انباشتن کالاهای تولید شدۀ بدون خریدار، کاهش قدرت خرید مردم وغیره در جهان گردیده و بار دیگر همانند سال 2008 دنیا را به طرف بحران بزرگ اقتصادی سوق خواهد داد که مطمئناً تبعات و پیامدهای ناگوار آن به مراتب گسترده تر از بحران مسکن سال 2008 خواهد بود.

هیچ نظری موجود نیست: