صفحات

سخت است فهماندن چیزی به کسی که در قبال نفهمیدنش پول می گیرد. (احمد شاملو)

۱۳۹۱ مرداد ۱۱, چهارشنبه

برخورد علمی با مسئله زن



                                                                                                                      ملالی٬ یکتن از شاگردان داد نورانی

کشور ما در مناسبات میان مرد و زن پیچیدگی های خاصی داشته و دشواری های زیادی در عرصه های مختلف همواره زنان را تهدید می کند. مبارزه برای حقوق زن و رهایی زنان از ستم روز افزونی که بر گردۀ آنان سنگینی می کند، از شعار های روز پسندی بوده که زینت بخش سرلوحۀ اکثر سازمان ها، انجمن ها، انجوها و نهادهای به اصطلاح مدافع حقوق زنان شده و هر یکی به زعم خود در این راه تلاش می کنند.
زنده یاد داد نورانی از جمله کسانی بود که در مورد زنان و رهایی آنان از بند ستم های گوناگون دیدگاه علمی داشت. او عقیده داشت که مشکلات زنان کشور بخشی از مشکلات اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی جامعه می باشد که رابطه نا گسستنی با مشکلات سایر زحمتکشان افغانستان دارد و تا زمانیکه جامعه در کل از این مشکلات رهایی نیابد، زنان به تنهایی قادر به بیرون رفت از این همه مصایب و بدبختی نخواهند بود.
نورانی باور داشت که مصائب و مشکلات زنان افغان زمانی حل خواهد شد که آنان به خود آگاهی سیاسی رسیده و در کنار سایر بخش های اجتماعی و در وحدت و همبستگی با طبقات زحمتکش کشور به حقوق خود دست یابند.
او می گفت: "زنان هیچگاهی با سخاوت و الطاف دیگران و در محافل پر زرق و برق نخواهند توانست به حقوق شان دست یابند. آزادی و حق چیزی نیست که انتظار داشت تا دیگران به تو عنایت کنند بلکه حق به مبارزه و اعمال زور بدست خواهد آمد و این زمانی میسر خواهد شد که زنان به خود آگاهی و خود باوری لازم برسند."
نورانی از سازمانها و تشکلاتی که از زنان استفاده ابزاری نموده و ظاهراً با عنوان کردن حقوق زنان می خواهند به پول های کلان و اهداف کاسبکارانه برسند به شدت متنفر بود. به باور وی اینگونه تشکلات خیانت بزرگی را به زنان روا داشته و آنان را از مسیر اصلی مبارزه شان منحرف می سازند.
نورانی با نوشته هایش ترفندهایی را که باعث اغفال زنان می گردید، افشاء می کرد؛ از عناصر و افردی که در تشکلات به ظاهر "چپ" و "انقلابی" خزیده و از زنان شان به خاطر نداشتن پسر به مثابه ماشین چوجه کشی استفاده نموده و با یک درجن اولاد خود هنوز ادای رهبری این تشکلات را می نمودند به شدت انتقاد می کرد.
زنانی که با نورانی در دفتر همکار بودند به صداقت او در امر مبارزه برای دستیابی به حقوق شان باور داشتند. این مسئله زمانی به باورم تبدیل شد که بعد از مرگ زنده یاد ویژه شماره پیشرو را به دفتر بردم. همکاران وی به مجردی که از انتشار نشریۀ پیشرو آگاه شدند، برای دریافت آن هجوم آوردند، هریکی در مورد اوصاف نورانی چیزی می گفت؛ خانم مسنی که به نظر می رسید یکی از خدمه های آن اداره بود نفس زنان وارد شد، گفتمش چرا دویدید؟ به جوابم گفت "تشویش داشتم که مبادا دیر برسم و یک شماره هم دستگیرم نشود" گفتم نورانی را زیاد دوست داشتید؟ در پاسخم گفت: "مرحوم نورانی بهترین دوست، برادر و انسان خوبی بود که هرزمان به اداره می آمد با همه صمیمیت داشت و از احوال و مشکلات ما پرسان می کرد، جای نورانی را هیچ کس نمی تواند پر کند."
خلاصه هر یکی در مورد نورانی با تأثر و اندوهی که گویا عزیز ترین دوست خود را از دست داده باشند احساس خود را بیان می کردند؛ یکی از او به عنوان انسان مهربان و دلسوزی یاد می کرد که دانش خود را به خدمت دیگران قرار داده و از رهنمایی صادقانه دریغ نمی کرد؛ دیگری او را انسان فراقومی توصیف می کرد. زنی از همکاران نورانی گفت: "انسانهای فراقومی در وطن ما زیاد است اما نورانی انسانی بود که مرز جنسیتی را از بین برده بود و فرقی میان زن و مرد قایل نبود، و زنان را با نیروی واقعی شان باورمند می ساخت."
در یک کلام میتوان گفت داد نورانی انسان مبارز و وطندوستی بود که لحظه ای از درد و اندوه مردمش غافل نبود، انسان زحمتکش را دوست داشت و زندگی را برای دیگران می خواست، رنج دیگران به خصوص زنان زحمتکش را بیش از دیگران درک می کرد. با آنکه کمبود نورانی در میان همه دوستانش به شدت حس می شود، ولی اثرات آموزنده ای که او بر طیف وسیعی از همفکران، همکاران و دوستانش در نقاط مختلف افغانستان و اقشار گوناگون مردم بجا گذاشته است، حضور او را جاودانه کرده است.


************************************

هیچ نظری موجود نیست: