صفحات

سخت است فهماندن چیزی به کسی که در قبال نفهمیدنش پول می گیرد. (احمد شاملو)

۱۳۹۶ دی ۲۹, جمعه

گوشه ای از پیامدهای ششم جدی



سوسیال امپریالیزم شوروی به روز ششم جدی سال 1358 با یک صد و ده هزار عسکر مجهز و کارکشتۀ لشکر چهلم قشون «سرخ» بر کشوری که هنوز مناسبات ارباب - رعیتی در آن حرف اول را میزد و از پیشرفت های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، تجهیزات پیشرفتۀ نظامی، اردوی مجهز و با تجربه، حاکمیت سیاسی مقتدر و قوای هوایی فعال و مجهز در آن خبری نبود، از زمین و هوا هجوم آورد. این تهاجم نظامی که بیش از 9 سال دوام کرد، برای تجاوزگر 15 هزار کشته، نزدیک به 50 هزار زخمی، میلیاردها دالر هزینه و بالاخره تا مرز از هم پاشیدن شوروی به 15 جمهوریت پیش رفت، اما این تجاوز برای افغانستان عقب افتاده بیش از یک ملیون کشته، یک و نیم ملیون معلول و معیوب، نزدیک به سه ملیون زخمی، 5 ملیون مهاجر، از بین رفتن نیمی از زمین های زراعتی در نتیجۀ فرود آمدن هزاران تُن بمب و مواد انفجاری دیگر، جابجایی 10 تا 15 ملیون حلقه ماین در سراسر کشور، تخریب مزارع، باغ ها و خانه های گِلی توده های فقیر و بالاخره به جا ماندن کشوری ویرانه، درگیر با جنگ های داخلی، حاکمیت امارت قرون وسطایی طالبان و بالاخره یلغار 48 کشور ریز و درشت امپریالیستی به سردمداری امریکای جنایتکار چیز دیگری به ارمغان نیاورد.

تجاوز شوروی ها به افغانستان که ظاهراً با شعار «انترناسیونالیزم پرولتری» و «کمک و همکاری» با حزب «برادر» (حزب «دموکراتیک خلق») آغاز گردید، در واقع نتیجۀ توسعه طلبی سوسیال امپریالیزم اتحاد جماهیر شوروی و استراتیژی رسیدن به آبهای گرم و اوج جنگ سرد بین امپریالیزم امریکا و ناتو از یک طرف و سوسیال امپریالیزم شوروی و پیمان ورشو از جانب دیگر در آسیا بود، مخصوصاً پس از آنکه کودتای هفت ثور 1357 حزب منفور «دموکراتیک» به رهبری نورمحمد تره کی علیه داوود خان که منجر به قتل داوود و اعضای خانوادۀ او گردید و قدرت سیاسی را جناح «خلق» این حزب به رهبری نورمحمد تره کی به دست گرفت، این تهاجم نظامی صورت گرفت.

این وضعیت، امپریالیزم امریکا را آتشین ساخت و از خود واکنش های جدی و شدیدی نشان داد که عامل وقوع حرکت ها و تحرکات بعدی علیه تره کی گردید. البته نباید از یاد برد که قبل از آغاز تجاوز شوروی به افغانستان، سازمان جاسوسی امریکا (سیا) به دستور جیمی کارتر رئیس جمهور وقت امریکا به تاریخ سوم سرطان سال 1358 تقریباً شش ماه پیش از آن که شوروی ها به افغانستان لشکرکشی کنند، برای اولین بار کمک های محرمانه را به مخالفین رژیم طرفدار شوروی ها امضاء نموده بود و این خود سر آغاز تحریک شوروی ها به حمله بود.

برژینسکی مشاور امنیت ملی کارتر که پولندی الاصل و مهاجر در امریکا بود، در مصاحبه ای که به ارتباط این کمک ها داشت، صریحاً اعتراف نمود که قصد آنها تحریک شوروی ها به اشغال افغانستان بود که مطمئناً این را از بهر نجات حملۀ احتمالی نظامی شوروی ها به پولند کشور آبایی خود انجام داده بود. او در یک مصاحبه گفت: «ما روس ها را وادار به دخالت نظامی در افغانستان نکردیم، اما آگاهانه امکانات این اقدام را افزایش دادیم.» هنگامی که خبرنگار از او سوال کرد که: «آیا با مرور وقایع گذشته، پشیمان نیست از این که از رشد بنیادگرایی اسلامی حمایت کرده و به تامین سلاح و آموزش برای تروریست های آینده پرداخته است؟» برژینسکی پاسخ داد: «باید دید در تاریخ جهان اهمیت چه چیزی بیشتراست؟ طالبان یا سقوط کمونیزم؟ به جنب و جوش در آمدن مسلمانان، یا آزادی اروپای مرکزی و پایان جنگ سرد؟»

زمانی که جیمی کارتر در سرطان 1358 دستور العمل اولین کمک های محرمانه به مخالفین رژیم طرفدار شوروی ها را امضاء می کرد، برژینسکی مشاور امنیت ملی کاخ سفید به کارتر گفت: «حالا می توانیم توپ جنگ ویتنام را به زمین اتحاد جماهیر شوروی بیندازیم.» 

رویارویی دو هیولای بربادی جهان (امریکا و شوروی) در افغانستان که یکی به هدف هژمونی و گسترش سلطه بر آسیا، رسیدن به آب های گرم هند، به زیر کنترول در آوردن راه های آبی (ترانسپورتی و ترانزیتی)، مدیریت نقل و انتقال کالاهای تجارتی و مواد نفتی از این مسیرها و فکر تسخیر آسیا را در سر می پروراند و دیگری به هدف به زانو در آوردن رقیب سر سخت و به اصطلاح شکست «کمونیزم» تا سرحد کمک گرفتن از استعمار پیر «امپریالیزم انگلیس» و چوبدست اش (پاکستان)، کشورهای عربی حوزۀ خلیج فارس و بنیادگرایی اسلامی از هیچ وسیله ای دریغ نورزید، در واقع عامل مهم خارجی وقایع خونین چهار دهۀ اخیر در افغانستان می باشد. باید متذکر گردید که چون طراحان این تجاوز جنایتکارانه و لمیده در کاخ کرملین که از یک طرف محاسبۀ دقیق و همه جانبه از قدرت امپریالیزم امریکا و ناتو نداشتند و از جانب دیگر رهبران جناح «پرچم» مخصوصاً ببرک کارمل وضعیت افغانستان را به صورت اغراق آمیز آماده برای دخالت نظامی برای باداران خود تشریح و حاکمان شوروی را دعوت و ترغیب به این تجاوز کردند، فلهذا این خود میتواند از بعُد داخلی عامل مهم تباهی و بربادی افغانستان به شمار رود.

تجاوز سوسیال امپریالیزم شوروی، پیامدهای بس ناگوار و جبران ناپذیری را برای توده های زحمتکش و ستمدیدۀ ما به همراه داشت. چنانکه پس از خروج  شوروی ها به تاریخ 26 دلو 1367، دولت دست نشاندۀ آن به رهبری نجیب نتوانست در برابر فشار تنظیم های جنایتکار (هفتگانه و هشتگانه) که سراپا در وابستگی به کشورهای امریکا، انگلیس، ایران، پاکستان، قطر، عربستان و سایر کشورهای طماع قرار داشتند، مقاومت نماید و سقوط کرد. این تنظیم های تشنۀ قدرت در فردای سقوط دولت نجیب با راه اندازی شدیدترین و خونین ترین جنگ داخلی، آستین ها را برای قتل عام توده ها و بربادی کشور بر زدند و تا توانستند، کشتند، بستند، چور و چپاول کردند که تاریخ از یادآوری فجایع روزهای حاکمیت تنظیم های جهادی عار دارد. 

قتل و کشتار توسط تنظیم های جهادی یکی از پیامدهای اسفناک تجاوز قشون «سرخ» شوروی به افغانستان می باشد. هنوز خون های ریخته شده توسط جنایتکاران جهادی نخشکیده بود، دودِ ویرانی شهرها و شعله های آتش هنوز خاموش نگردیده بود که گروه منحوس و قرون وسطایی امارت اسلامی طالبان که از طرف (آی.اس.آی.) تمویل و تجهیز می گردید، برای پیاده کردن امیال چوبدست امپریالیزم (پاکستان) در افغانستان، تطبیق پروژۀ یونوکال و راندن جهادی ها به غارها، شلاق را بر جان توده های خسته از جنگ برداشته و تا توانستند ظلم کردند و افغانستان را به قهقرا سوق دادند. دورۀ سیاه حاکمیت طالبان که تاریخ خونین کشور ما گواه آن است، سال های سال همچون کابوس در اذهان توده ها باقی خواهد ماند و پیامدهای تراژیک این دورۀ تاریک هرگز فراموش تاریخ نخواهد شد.

دورۀ خون و باروت تجاوز امریکا و ناتو به بهانۀ «جنگ علیه تروریزم» که از شانزده سال به این طرف آغاز گردیده و هر روز ده ها تن از توده های زجر دیدۀ ما را به خاک و خون می کشد، در واقع تداوم تراژیدی چهار دهۀ اخیر به شمار میرود که سر آغاز آن تجاوز وحشیانۀ سوسیال امپریالیزم شوروی و ادامۀ آن تطبیق ستراتیژی آسیایی امپریالیزم امریکا و شرکا در افغانستان می باشد که طی شانزده سال گذشته همه روزه بر زندگی هر یک ما به صورت مستقیم تاثیرات منفی و مخرب خود را به جا گذاشته است و کماکان باید درد از دست دادن عزیزان خود را در حملات هوایی، زمینی، انتحاری و انفجاری طرف‌های جنگ ارتجاعی و خود ساختۀ کنونی تحمل نموده و با پوست و گوشت خود اثرات مخرب فقر، بیکاری، فساد، توهین و تحقیر استعمار و استبداد را حس نمائیم.

هیچ نظری موجود نیست: