صفحات

سخت است فهماندن چیزی به کسی که در قبال نفهمیدنش پول می گیرد. (احمد شاملو)

۱۳۹۶ بهمن ۳, سه‌شنبه

درنگی بر ستراتیژی جدید امریکا برای افغانستان و منطقه



پس از ماه ها چانه زنی بین مقامات بلند پایۀ پنتاگون و کاخ سفید، بالاخره ستراتیژی جدید ایالات متحده برای منطقه و افغانستان از سوی «پیر خرفت» به تاریخ 31 اسد سال 1396 اعلام گردید. مهم ترین بخش های این ستراتیژی برای افغانستان را تشدید عملیات هوایی علیه طالبان، افزایش نیروهای نظامی امریکایی به افغانستان، دوام پروسۀ تمویل و تجهیز نیروهای امنیتی دولت کابل، لغو تقسیم اوقات خروج نیروهای امریکایی از افغانستان، واگذاری پروسۀ ملت سازی به دولت کابل و «عدم مداخلۀ» امریکا در این مسئله، جلوگیری از گسترشِ نفوذ طالبان و وادار نمودن آنان برای پیوستن به پروسۀ «صلح»، تحت فشار قرار دادن پاکستان به نابودی لانه های تروریزم در خاک آن کشور، به آغوش کشیدن بیشتر هند و دور شدن امریکا از پاکستان را شامل می شود. علاوه بر آن خروج «پیروزمندانۀ» عساکر امریکایی از افغانستان، جلوگیری از تکرار خروج عجولانۀ امریکا چنان که از عراق در سال 2011 برآمد، تأکید بر از بین بردن پناهگاه های امن تروریستان در دو طرف مرز افغانستان و پاکستان، تفویض صلاحیت های عام و تام به عساکر امریکایی در از بین بردن شبکه های تروریستی و تشدید عملیات های نظامی، عدم صدور چک های سفید «کمک» به حکومت «وحدت ملی»، گرفتن مسئولیت کشتن تروریست ها و بالاخره فراموش نکردن سناریوی یازده سپتمبر بخش های دیگری از این ستراتیژی را می‌سازد.

اجراآت پنتاگون و کاخ سفید پس از اعلام ستراتیژی جدید از جمله اعزام 3500 عسکر تازه نفس امریکایی به افغانستان، تشدید عملیاتهای هوایی بی پیشینۀ امریکایی ها بر طالبان و داعشی ها (نیروهای امریکایی در سال 2017 در مجموع 2600 حملۀ هوایی را انجام داده که با فرو ریختن هزاران تن بم از جمله مادر بم ها صدها غیر نظامی را به خاک و خون کشیدند. این در حالیست که در سال 2016 مجموع حمله های هوایی امریکایی ها به مشکل به 600 حمله می‌رسید)، تجرید بی سابقۀ پاکستان (ترامپ در اولین تویت سال 2018 خود علیه پاکستان گفت: «امریکا به شکل احمقانه 33 میلیارد دالر را در 15 سال گذشته به پاکستان کمک کرده، اما آنان در عوض هیچ چیز برای ما نداده اند، جز دروغ و فریب و رهبران ما را احمق فکر کرده اند. آنان به هراس افگنانی که ما در افغانستان آنان را هدف قرار میدهیم، پناه گاه امن مهیا می کنند... دیگر بس است»)، به تعلیق در آوردن کمک 250 ملیون دالری امریکا به پاکستان، افزایش سطح همکاری های اقتصادی و سیاسی با هند و تشویق آن کشور به گسترش فعالیت های اقتصادی در افغانستان، وادار نمودن ناتو به اعزام بیشتر نیروهای نظامی به افغانستان، اعزام یک لوای کامل از نیروهای ویژه امریکایی به منظور آموزش و مشوره دهی به نیروهای نظامی حکومت «وحدت ملی»، سفر رئیس شورای امنیت سازمان ملل، نیکی هیلی سفیر امریکا در سازمان ملل متحد و نماینده های بیش از 15 کشور دیگر به ارتباط شکایت های دوامدار افغانستان از حملات راکتی و مداخلات نظامی پاکستان، تحرکات روز افزون امریکایی ها در منطقه و افغانستان و سفرهای پیهم مقامات بلند پایۀ امریکایی به هند، افغانستان، پاکستان، چین و سایر کشور های منطقه همه بیانگر آنست که امریکا متعهد به تطبیق ستراتیژی جدید خود در افغانستان و منطقه می‌باشد. 

ستراتیژی جدید امریکا برای افغانستان در واقع تداوم سیاست این کشور برای نفوذ هرچه بیشتر در این منطقه از جهان طراحی گردیده و ادامۀ راهی است که رؤسای جمهور قبلی امریکا پس از سناریوی یازده سپتمبر 2001 آن را طی کرده اند. قبل از این نیز امریکایی ها با امضای پیمان ستراتیژیک، ایجاد پیشرفته ترین پایگاه های نظامی 9 گانه و امضای قرارداد «امنیتی»، گام های عملی را برای جابجایی طولانی مدت (حداقل پنجاه سال) در افغانستان برداشته اند. 

عامل اصلی هزینۀ بیش از یک تریلیون دالر در جریان شانزده سال گذشته و به خطر انداختن جان هزاران نظامی امریکایی که مصارف هر یک آنها سالانه یک ملیون دالر برآورد گردیده (آمار منتشره نشان میدهد که از 2001 الی ختم 2017 بیش از 2500 امریکایی در جنگ ارتجاعی جاری کشته شده و هزاران امریکایی دیگر معلول یا زخمی گردیده اند)، به هیچ عنوان نمیتواند سناریوی یازده سپتمبر و «جنگ» علیه تروریزم باشد، بلکه عامل عمده و اساسی علاقمندی بیش از اندازۀ امریکایی ها به افغانستان، موقعیت جغرافیای اقتصادی و سیاسی این کشور عقب نگهداشته شده مخصوصاً همسایگی آن با پنج کشور اتمی (روسیه، چین، پاکستان، هند و ایران نیمه اتومی) و قسماً ذخایر معدنی و منابع سرشار طبیعی (ناسا پیش بینی نموده که ذخایر معدنی و منابع طبیعی افغانستان تریلیون ها دالر ارزش دارد) آن می باشد.

تفاوت ماهوی که ظاهراً بین ستراتیژی ترامپ با ستراتیژی های روسای جمهور قبلی امریکا به مشاهده میرسد، همانا تجرید بی سابقۀ پاکستان و به آغوش کشیدن هند است. البته این دوری و نزدیکی امریکا به پاکستان و هند، دو دلیل عمده دارد: یکی سیاست دو پهلوی پاکستانی ها در برخورد با طالبان، شبکۀ حقانی و در مجموع گروه های تروریست گفته شده که از یکطرف به بهانۀ جنگ علیه آنها در جریان شانزده سال گذشته میلیاردها دالر کمک را از امریکا و انگلیس به دست آورده، در حالیکه هیچ نوع برخورد جدی علیه گروه های تروریستی از جمله شبکۀ حقانی و طالبان نکرده است. از جانب دیگر دولت مستبد و ضد مردمی پاکستان همچون روسپی های سیاسی به دلیل کمک های هنگفت چینایی ها، خود را به دامن آن کشور انداخته و بیش از اندازه به آنها نزدیک شده که این موضوع از چشم تیزبین حکام امریکا پنهان بوده نمیتواند.

امضای قرارداد «امنیتی» در اولین روز های «حکومت وحدت ملی» با اشغالگران امریکایی به وضوح بیانگر آن است که اصلاً «ستراتیژی خروج» که در زمان اوباما مطرح گردیده بود و هیاهوی بسیار نیز به راه انداخته شد و هزاران عسکر امریکایی پس از سال 2014  نیز افغانستان را ترک کردند، مطرح بحث نبوده و چیزی به نام جدول خروج امریکایی ها از افغانستان وجود نداشته، چراکه تئوریسن های کاخ سفید و نظامیان پنتاگون در بحث جهانی، ستراتیژی های مقطعی و کوتاه مدت را طرح نمی کنند که با تغییر رؤسای جمهور، آن ستراتیژی ها بی اعتبار گردد. این موضوع زمانی آشکار گردید که با روی کار آمدن ترامپ و طرح ستراتیژی جدید برای افغانستان، موضوع خروج نظامیان امریکایی از افغانستان کاملاً منتفی گردید و ترامپ با صراحت اعلام نمود که قصد خروج از افغانستان را ندارد.

پس از اعلام ستراتیژی جدید امریکا برای افغانستان و منطقه مخصوصاً موضع گیری تند ترامپ در برابر پاکستان، وضعیت امنیتی افغانستان بیشتر از هر زمانی وخیم گردیده و شدت جنگ بین خارجی ها و نیروهای امنیتی دولت کابل از یک طرف و طالبان و داعش (گفته می شود که 22 گروه تروریستی در افغانستان فعالیت دارند) از جانب دیگر تا پشت دروازه های کابل رسیده و روزی نیست که ده ها تن از طرفین در این جنگ ارتجاعی کشته و زخمی نشوند. 

به گفتۀ پنتاگون در حال حاضر نزدیک به 41 درصد خاک افغانستان تحت کنترول طالبان است. روسیه، ایران و پاکستان عملاً با تمامی امکانات در حال تمویل و تجهیز طالبان بوده و تنور جنگ ارتجاعی جاری بیشتر از هر زمانی داغتر گردیده است. نباید از یاد برد که اتهام انتقال داعشی ها به ولایت های شمال افغانستان بر امریکایی ها که از سوی ضمیر کابلوف نمایندۀ خاص روسیه در افغانستان مطرح گردیده و گسترش روز افزون پدیدۀ شوم داعش در افغانستان یکی دیگر از موضوعاتی است که باعث تشدید این جنگ گردیده است.

ستراتیژی جدید ترامپ، رقبای آسیایی امریکا را که شامل کشور های روسیه، چین، ایران و پس از این ستراتیژی پاکستان می گردد، به تکاپو انداخته تا نگذارند امریکا و ناتو به اهداف ستراتیژیک آسیایی خود دست یابند، به همین ملحوظ است که پس از اعلام این ستراتیژی اوضاع امنیتی افغانستان بیشتر از هر زمانی وخیم گردیده و روزی نیست که در ده ها نقطه جنگ شدید بین طرفین به وقوع نپیوندد.

در میان شاخ به شاخ شدن امریکا و ناتو با رقبای آسیایی شان در جنگ نیابتی و ارتجاعی جاری، این توده های بیچاره و فقیر ما اند که هزینۀ این جنگ ارتجاعی را با از دست دادن عزیزان شان، بربادی خانه های فقیرانۀ شان و کوچ اجباری صدها هزار مرد، زن و طفل (تازه ترین آمار نشان میدهد که بیش از یک ملیون و هفتصد هزار نفر در افغانستان در نتیجۀ جنگ ها و اخراج اجباری مهاجرین از ایران و پاکستان  بیجا گردیده اند.) این خاک می‌پردازند.

هیچ نظری موجود نیست: