صفحات

سخت است فهماندن چیزی به کسی که در قبال نفهمیدنش پول می گیرد. (احمد شاملو)

۱۳۹۴ فروردین ۷, جمعه

داعش، دستاویز گسترشِ جنگ­




گفته­ی معروفی است که امپریالیزم بدون جنگ نمی­تواند زنده بماند. امپریالیستها برای ماندن بر سکوی فرماندهی دنیا، به دنبال دستاویزی میگردند که جنگ و جنایت­هایشان را توجیه کنند. در حال حاضر، بنیادگرایی اسلامی نقش خوبی در این بازی ایفا میکند و سازمان­های جاسوسی دولتهای امپریالیست برای هر دوره­یی، نسخه­ی تازه­یی از اسلام سیاسی را رونمایی میکنند که نیازمندی­های روز را برطرف کند. آنها اگر خواستند گروه­های پراکنده­ی جهادی را به جان هم می­اندازند و در نهایت کشورها را از راه نابودی زیرساخت­های اقتصادی، سیاسی و فرهنگی وابسته­ی خود می­سازند؛ و اگر منافع آنها حکم کند، تمام گروه­های تندرو اسلامی را زیر یک چتر قرار داده و از آنها علیه دشمنان استراتژیک­شان بهره می­برند. 

به اساس اسنادی که از سوی ادوارد سنودن فاش شده، داعش زاده­ی عملیاتی به نام «لانه­ی زنبور» است که برای گردهم­آوری تمام گروه­های تندرو اسلامی زیر یک چتر از سوی سازمانهای استخباراتی امریکا، انگلیس و اسراییل راه­اندازی شد. داعش قرار بود در مصر مستقر شود، اما روی­کارآمدن نظامیان در این کشور سبب شد تا برنامه تغییر کند. اکنون این گروه در عراق و سوریه لنگر انداخته، ولی همچون شبح ترسناک در خاور میانه، آسیای مرکزی و افغانستان و پاکستان در حال گردش است. 

داعش با اعلام ولایت خراسان (ایران، افغانستان، پاکستان و آسیای میانه) در «خلافت اسلامی» خودخوانده­اش تلاشها برای حضور جدی در این منطقه را آغاز کرده است. شماری از گروه­ها و دسته­های تندرو اسلامی در افغانستان و پاکستان هم به ابوبکر البغدادی، رهبر داعش بیعت کرده اند و خانواده­های داعشی در شماری از ولایت­ها از جمله زابل، غزنی، هلمند و فراه دیده شده اند. حضور داعش در افغانستان دو قضیه را روشن­تر میکند:

الف: امپریالیزم امریکا در هر سرزمینی که به بهانه­ی ثبات­سازی رفته است نه تنها امنیت نیاورده بلکه جنگ را پیچیده­تر کرده و زمینه­ها و فرصت­های تازه­یی برای رشد بنیادگرایی اسلامی فراهم ساخته است. امریکایی­ها با بیرون­شدن از عراق، زمینه را برای رشد و گسترش داعش آماده کردند، اما حالا عین تجربه­ی تلخ قرار است در افغانستان تکرار شود. بحران­سازی­ها اما برای ایالات متحد امریکا سود زیادی داشته و در نهایت پای این ابرقدرت را به سرزمین­های تازه کشانده است. 

حضور داعش در افغانستان میتواند بخشی از برنامه­ی انتقال جنگ از افغانستان به آسیای میانه باشد که سازمان های جاسوسی غربی به همکاری شماری از سازمانهای استخباراتی کشورهای منطقه (برای تنگ­ترکردن حلقه­ی محاصره­ی روسیه و چین، دو ابرقدرتی که مانع اصلی تطبیق ستراتیژی آسیایی امریکا هستند) سعی دارند آنرا اجرا کنند. از این نظر، داعش، بازی استخباراتی در ظرف بزرگتر است و افغانستان و پاکستان هم کشورهایی اند که ظرفیت گسترش این بازی را به قلمروهای تازه­ دارند.  

طالبان که بیشتر ماهیت محلی دارند تا منطقوی و جهانی، برای پیشبرد این برنامه چندان مناسب نبودند. اما داعش که حتا جغرافیای خیالی حاکمیت­اش بر بخشی از آسیا، افریقا و اروپا را ساخته، در صدد راه­اندازی "خلافت اسلامی" در بخشی از جهان است و مرزهای ملی کنونیِ کشورهای اسلامی را به رسمیت نمی­شناسد، گزینه­ی خوبی برای اجرای برنامه­ی گسترش و انتقال جنگ به سرزمین­های تازه­تر است. دولت اسلامی مشهور به داعش با موفقیت­هایی که در عراق و سوریه بدست آورد، نشان داد که این توانایی را دارد تا سیل­آسا دست به جنگ تهاجمی زده و همه را غافل­گیر کند.

ب: طالبان در افغانستان نقش داده­شده از سوی سازمانهای جاسوسی غرب را نتوانستند به سرانجام برسانند، و خشونت­گری هار، تعصب دینی، غرورِ کاذبِ ناشی از پیروزی­های پی­درپی، محلی­گرایی و قوم­زدگی غلیظ آنها سبب شد تا عمر حکومت­داری زیادی نداشته باشند. طالبان با آنکه پس از فروپاشی امارت اسلامی در سال 2001، اندک­اندک توانستند خود را دوباره تجهیز کرده و به جنگ علیه دولت کابل و نیروهای خارجی بپردازند، اما به دلیل شناخت مردم از عملکردهای فاشیستی و جنایت­بار آنها و پراکندگی سیاسی و تشکیلاتی­یی که پس از فروپاشی امارت اسلامی به آن دچار شده اند، حتا موفق به تصرف یک ولایت در کوتاه­مدت نشدند. سیزده سال نبرد طالبان در برابر نیروهای خارجی و دولت افغانستان، به این گروه فهماند که شرایط عوض شده و عصر طلایی طالبانیزم به سر رسیده است. محبوبیت طالبان حتا در مناطق جنوب و شرق کشور که مدعی بیشترین نفوذ و پایگاه مردمی در آنها هستند، کاملاً از بین رفته است. 

این وضعیت چه در صفوف پایین و چه در صف بالایی طالبان منجر به خستگی­ و سردرگمی شده است. به اساس گزارشها، طالبان حالا قاطعیت ایدیولوژیک گذشته را از دست داده و بیشتر پول­محور شده اند. با این وصف، شانس پیوستن طالبان به روند صلح، زیر رهبری "حکومت وحدت ملی" نسبت به سالهای گذشته بیشتر است؛ اما این به معنای پایان کار نیست. اگر طالبان به روند سیاسی پیوسته و دست از جنگ بردارند، چه نیرویی باید به عنوان جاگزین طالبان، جنگ در افغانستان را پیش ببرد؟

دولت اسلامی مشهور به داعش میتواند جاگزین طالبان شده و جنگ با نیروهای امنیتی افغانستان را ادامه دهد. داعش ممکن است در هماهنگی با سازمان جاسوسی پاکستان تلاش کند تا همانگونه که بخشی از طالبان پاکستانی را به خودش جلب کرده است، سایر تندروان اسلامی مستقر در آن کشور را هم زیر چتر خود جمع آورده و جغرافیای جنگ طالبان پاکستانی را به افغانستان منتقل کند. 

داعش اگر نتواند توقع بزرگ گسترش و انتقال جنگ به سرزمین­های تازه از جمله آسیای میانه را برآورده کند، دست­کم در افغانستان میتواند چالش­ساز شود و درد سرهای زیادی ایجاد کند. حضور داعش در افغانستان به هر دلیلی که باشد، پیامدهای خطرناک و مرگبارتر از القاعده و طالبان دارد. داعش با دغدغه­ی راه­اندازی "خلافت اسلامی" در سطح جهانی، بی­رحم­تر از هر گروه تروریستی دیگر ظاهر شده و پیش از هر کاری، در ذهن مردم ترس می­آفریند: ترسِ آدم­سوزی، ترسِ گردن­زدن و کشتار دسته ­جمعی. 

داعش در حال حاضر مصروف سربازگیری در افغانستان، پاکستان و آسیای میانه است و هنوز درگیری­یی میان این گروه و نیروهای امنیتی افغان صورت نگرفته است. اما روشن است که وضعیت چنین نخواهد ماند و داعشی ها هنگامی که زمینه را برای حمله مساعد دیدند، وارد کارزار خواهند شد.

هیچ نظری موجود نیست: