«جنگ سرد جدید»
پس از فروپاشی اتحاد
جمهوریهای شوروی پیشین، لیبرالیزم غربی به سرکردگی ایالات متحد امریکا، ذوقزدهی
پیروزییی شد که در نتیجهی پایان جنگ سرد بدست آمده بود. حالا دیگر نه خبری از رقیب سرسختی
چون شوروی بود و نه هم قدرت تازهیی که بتواند هماورد ژیوپولیتیک امریکا در جهان
باشد. خودسریهای ناتو و عضوگیریاش از کشورهای حوزهی بالکان، با سکوت از سوی
روسیه تحمل شد. امریکاییها اما با راهاندازی انقلابهای رنگی در همسایگی روسیه تلاش کردند
تا ساحهی نفوذ این کشور را تنگتر کنند؛ مسالهیی که روسیۀ تازه برخاسته از میان
آوار اتحاد جمهوریهای شوروی را عصبانی کرد. پشتیبانی قاطع از رژیم بشار اسد در
سوریه و بهرهبرداری از بحران اوکراین از راههایی بود که پوتین میتوانست انتقام
تحقیرهای غرب را بگیرد.
سیاست غرب به هدف سرنگونی
رژیم بشار اسد در سوریه موثریت زیادی نداشت و به عکس روسها نقششان را خوبتر بازی
کردند. در اوکراین هم ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه موفق شد تا شبهجزیرهی
کریمیه را به خاک کشورش بیافزاید؛ کاری که با واکنش تند اتحادیهی اروپا و ایالات
متحد امریکا روبرو شد و تحریمها علیه روسیه را در پی آورد. اما خلاف تمام هشدار و
تهدیدهای غرب در پیوند به دخالت روسیه در بحران اوکراین، مسکو راه خودش را رفته و
با پشتیبانی از شورشیان لوهانسک و دونتسک، سیاست منطقوی خود را فعالتر از گذشته
پیش برده است. ایالات متحد امریکا و اتحادیهی اروپا که از دولت اوکراین در برابر
شورشیان هواخواه روسیه پشتیبانی میکنند، با افزایش تحریمها علیه روسیه تلاش کرده
اند تا مانع پیشرویهای دولت پوتین شوند. در حالیکه هردو طرف درگیر در بحران
اوکراین (روسیه و غرب) خواهان آتشبس و برقراری صلح در این کشور هستند، دولت کیف و
شورشیان هواخواه روسیه توافقهای آتشبس دوطرفه را نادیده گرفته و دست به حملههای
نظامی علیه هم زده اند.
درگیری میان شورشیان
لوهانسک و دونتسک و دولت اوکراین، وضعیتی را پیش آورده که برخی از آگاهان مسایل
جهانی از آن به عنوان «جنگ سرد جدید» یاد میکنند. میخایل گورباچف، آخرین رهبر
شوروی پیشین اخیراً هشدار داده است که «جهان در
آستانهی یک جنگ سرد جدید است. بعضیها میگویند که این جنگ شروع شده است.»
با توجه به گسترش جنگ
رسانه ایی غرب علیه روسیه، وضع تحریمهای اتحادیهی اروپا و ایالات متحد امریکا
علیه مسکو و به عکس، ادامهی همکاری روسیه با شورشیان جداییطلب لوهانسک و دونتسک،
و تنشهایی که پیش و پس از بحران اوکراین میان غرب به سرکردگی دولت ایالات متحد
امریکا و روسیه (به ویژه در خصوص مسالهی نصب سپر دفاع موشکی ناتو در اروپا) پدید
آمده، میتوان مدعی شد که «جنگ سرد جدید» از مدتها پیش آغاز شده و در حال شدتگیری
بیشتر است.
روسیهی امروز دیگر آن
کشور بحرانزدهی سالهای فروپاشی شوروی نیست. مقامهای بلندپایهی روس بارها تأکید
کرده اند که زیر بار تکرویهای تحقیرآمیز غرب به رهبری ایالات متحد امریکا نمیروند.
ولادیمیر پوتین در یک بحث جهانی در والدای گفت: «دوست دارد امریکا پایش را از امور مربوط به
روسیه بیرون بکشد و از این که وانمود کند جهان را اداره میکند، خودداری کند.»
تازهترین موضعگیری را هم سرگی لاوروف، وزیر امور خارجهی روسیه در
کنفرانس امنیتی مونیخ داشت. وی گفت: «غرب باید تصمیم بگیرد که خواستار چگونه
ساختاری از امنیت است: بدون روسیه، با روسیه یا علیه روسیه.» این موضعگیریها نشان
میدهد که دوران یکهتازیهای امپریالیستی ایالات متحد امریکا در حال به سر رسیدن
است.
در حال حاضر شورشیان
هوادار روسیه در شرق اوکراین از موقف برتر نظامی برخوردار اند و به نظر میرسد که آلمان
و فرانسه به عنوان سردمداران اتحادیهی اروپا به درستی درک کرده اند که جنگ راه حل
بحران اوکراین نیست. گفتگوهای 16 ساعتهی آنگلا مرکل، نخست وزیر آلمان و فرانسوا
اولاند، رئیس جمهور فرانسه با ولادیمیر پوتین در مینسک که منجر به توافق صلح میان
طرفهای درگیر شد، دلیل این ادعا است. اما نگاه کوتاه به خواستهای طرفهای درگیر در
بحران اوکراین، نشان از این دارد که تنشهای کنونی میان شورشیان هوادار روسیه و
دولت کیف ریشهدارتر از آنست که توافقهای کنونی میان سران روسیه، آلمان و فرانسه
بتواند به آن پایان دهد.
دولت اوکراین
خواستار برگرداندن مناطق جداشده به قلمرو خود و خلع سلاح شورشیان است. شورشیان اما
در حالیکه با درخواست خلع سلاح مخالفت میکنند، خواهان به رسمیتشناختهشدن جمهوریهای
لوهانسک و دونتسک هستند. روسیه خواهان دادن خودمختاری به مناطق لوهانسک و دونتسک،
بازنگرداندن شبهجزیرهی کریمیه به اوکراین، خروج کامل نیروهای این کشور از مناطق
جنگی و خواستار ضمانتهای حقوقی برای روسزبانهای شرق اوکراین است.
ایالات متحد
امریکا و اتحادیهی اروپا اما میخواهند که تمامیت ارضی اوکراین احیا شود، دخالتهای
روسیه در اوکراین پایان یابد، نیروهای روسی از شرق اوکراین بیرون شده و «دموکراسی»
کامل در لوهانسک و دونتسک برقرار گردد.
تا کنون هیچ یک از طرفهای
درگیر خواستهای طرف مقابل را نپذیرفته و آنچه رویش به توافق رسیده اند، برقراری
آتشبس بوده که آنهم به زودی شکسته شده است. به هر حال، بحران اوکراین
نشان از حادشدن تضادهای امپریالیستی میان روسیه و ایالات متحد امریکا دارد و به
نظر نمیرسد که به سادگی فروکش کند. به ویژه اگر پای چین به عنوان نخستین اقتصاد
دنیا (که از نظر بودجهی نظامی پس از امریکا مقام دوم را دارد) در درازمدت به این
تنش کشیده شود، «جنگ سرد جدید» همچنان سرد باقی نخواهد ماند و منجر به برخوردهای
نظامی هولناک خواهد شد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر