صفحات

سخت است فهماندن چیزی به کسی که در قبال نفهمیدنش پول می گیرد. (احمد شاملو)

۱۳۸۹ شهریور ۲۴, چهارشنبه

مسمومیت دختران مکاتب در کشور

روز هفدهم سنبله که مصادف با روز جهانی سواد است در افغانستان درحالی از آن تجلیل به عمل آمد که تا هنوز هم ریشه های تعصب و خشونت در برابر تعلیم دختران به سطح گسترده آن وجود داشته و گاهی به شکل بسیار وحشیانه و غیر انسانی آن تبارز مینماید. اگرچه امسال یونیسف از بلند رفتن سطح سواد در کشور خبر میدهد ولی تا هنوز تعصبات ناشی از عقب ماندگی چالش عمده بر سر راه آموزش و پرورش در جامعه به شمار میرود که این مشکل نه تنها یک معضله اجتماعی بلکه ریشه در نوع اندیشه، تفکر و دید اجتماعی بعضی از جریاناتی دارد که نمیتوانند طرز دید انسانی از جامعه داشته باشند و بگونه سیستماتیک آن در گذشته از طرف حامیان این اندیشه تعقیب و دنبال می گردد، زیرا تاریخ نشان میدهد که طرفداران این دیدگاه از زمان سابق هم میانه خوبی با تحصیل دختران نداشته و یکبار گلبدین که یکی از سر دسته های آنان به شمار میرفت، بروی دختران محصل و رولچ تیزاب پاشی نموده و بحیث سرآغاز جنبش خشونت علیه تعلیم زنان نامش را درج تاریخ نموده و زمانیکه قدرت سیاسی در کشور در دهه هفتاد هم به دست تنظیم های جهادی افتاد، مکاتب در سطح کشور از رونق و شگوفایی باز ماندند و بعضی از سران به قدرت رسیده آنان در مصاحبه ها اذعان نمودند که رفتن دختران به مکاتب و پوهنتون ها در واقع کشیدن پای دختران جوان به سوی فحشا میباشد که در حقیقت انعکاس ذهنیت آنان از تحصیل دختران و زنان را بنمایش میگذاشت ولی در دوران امارت طالبان قضیه به صورت علنی آشکار گشت که آنان رفتن دختران را به مکتب گناه و جرم نابخشودنی میپنداشتند.

با فروپاشی رژیم طالبی دروازه های مکاتب در بسا نقاط کشور بر روی دختران باز شد ولی عده ایکه توان مخالفت علنی را با پروسه با سواد شدن دختران از دست داده بودند، بصورت دسته های تروریسی دست به اعمال خشونت علیه دختران زده که گاهی منجر به سوختاندن مکاتب در برخی ولایات و از آنجمله تازه نمودن خاطره تیزاب پاشی گلبدینی بر روی دختران در ولایت کندهار بود که واکنش آنی آقای کرزی را بر انگیخت ولی بزودی مثل یخ آب و از بین رفت. این واقعه در نوع خود نه اولین اقدام وحشیگرانه و نه هم آخرین آن بشمار میرود، چون در اقدامات بعدی ایکه از سوی این دسته صورت گرفت سبب مسمومیت بیش از 60 دختر متعلم در مکاتب دخترانه ولایت کندز در لیسه نسوان بی بی خدیجه الکبری آن ولایت گردید و بعداً این نمایش دامنه اش در ولایات دیگری هم گسترش یافت که باعث مسمومیت دختران در ولایت کاپیسا، پروان و بالاخره دامنه اش به پایتخت کشانده شد. در کابل بار اول در ليسه نسوان درخاني يك تعداد از شاگردان دختر را مسموم ساختند ولي واكنش و عكس العمل وزارت معارت بسيار خنثي بود. بدين لحاظ دشمنان علم و فرهنگ جرئت پيدا نموده زمينه فعاليت هايشان را گسترش دادند و يك تعداد دختران را در ليسه نسوان توتيا در مركز شهر كابل نيز مسموم نمودند كه هيئت بررسي وزارت معارف اين حادثه را يك واقعه عادي تلقي نمود.

چون بنا بر اظهارات افراد وزارت معارف، اين مسئله در اثر پرخوري يك شاگرد دختر به وقوع پیوسته و تهوع آن باعث مسمومیت دیگران گرديده!! با چنین حرف زدن هایی آیا ميتوان به اقناع يك طفل هم پرداخت؟ درحاليكه مسئله به اين سادگي نبوده، در عقب این مسمومیت ها طرز تفکر و ایدیولوژی ای قرار دارد که از اساس و ریشه با تعلیم و تربیۀ دختران و زنان مخالف است.


هیچ نظری موجود نیست: