صفحات

سخت است فهماندن چیزی به کسی که در قبال نفهمیدنش پول می گیرد. (احمد شاملو)

۱۳۹۱ آبان ۲۸, یکشنبه

مواد مخدر، رخ دیگری از جنگ در افغانستان



از تاخت و تاز «جامعۀجهانی» به سرکردگی ایالات متحدۀ امریکا با صرف میلیاردها دالر به بهانۀ «جنگ علیۀ القاعده و طالبان» و نابودی این گروه های تروریستی، یازده سال میگذرد. در این مدت نه تنها خبری از نابودی شبکۀ القاعده و گروه طالبان نیست بلکه هر روز «شاخ به شاخ» شدن «طرفین» بیشتر از پیش افزایش می یابد و در میدان کشمکش و درندگی میان جناوران، این توده های ستمدیده و زحمتکش ما هستند که هست و بود شان را از دست میدهند.
بررسی و موشکافی اما و اگرهای «جنگِ» افغانستان مسیر این نوشته را منحرف می سازد، لذا برای جلوگیری از این انحراف، تلاش می شود تا نوشتۀ حاضر به موضوع مواد مخدر افغانستان از تولید تا توزیع در بازارهای جهانی و ارتباط آن با «جنگِ» جاری و اینکه در پس پردۀ مواد مخدر افغانستان کی ها و چگونه سهیم اند و فعالیت دارند، نظری گذرا داشته باشد یا به عبارۀ دیگر تلاش می گردد تا واضح گردد که درآمدهای حاصل از قاچاق مواد مخدر چگونه به مصرف میرسد و هزینه های «جنگ» افغانستان برای «طرف»های درگیر از این مدرک، چگونه تمویل می گردد.
مواد مخدر یکی از منابع مهم و عمدۀ تمویل طالبان به شمار می رود و در این مسئله هیچ شک و شبهه ای وجود ندارد. سازمان ملل در اظهارات خود به وضاحت این موضوع را ابراز داشته است: «بازار فروش تریاک افغانستان سالانه 61 میلیارد دالر درآمد دارد که شبه نظامیان و تروریزم بین المللی توسط این درآمد، تلاش های مختلف را برای بی ثباتی افغانستان انجام میدهند و از این طریق تأمین مالی میشوند». اما اسناد منتشره نشان میدهد که این تنها طالبان و القاعده نیست که از این مدرک، هزینه های جنگ زرگری را تأمین می نمایند بلکه امریکایی ها، انگلیس ها و سایر غربی ها که در جنگ افغانستان ذیدخل اند، با استفاده از پول مواد مخدر افغانستان هزینه های «جنگ» جاری را تمویل می نمایند. البته به گفتۀ معاون دوم کرزی: «دست های قدرت مندی در داخل دولت با شبکه مافیایی بین المللی قاچاق مواد مخدر همکاری دارند»!
تولید مواد مخدر در افغانستان با آنکه سابقۀ طولانی ندارد، اما از اوایل تجاوز سوسیال امپریالیزم شوروی این کشت رونق بیشتری یافت. مخصوصاً هنگامی که تنظیم های جهادی به کمک مالی و تخنیکی کشورهای غربی ایجاد گردیدند و به اساس تشویق امریکایی ها و انگلیس ها، عده ای از این تنظیم ها و قومندان های محلی با انتقال مهمات جنگی در داخل افغانستان، در برگشت مواد مخدر را به جانب پاکستان انتقال میدادند. این قومندان ها با دست یافتن به پول های سرشار از درک مواد مخدر، تشویق گردیدند تا در قسمت کشت و قاچاق مواد مخدر وقت زیادتری را صرف نمایند که با حاکمیت امارت قرون وسطایی طالبی، تولید مواد مخدر از هر زمانی بیشتر شد.
به اساس معلومات منتشره، در ابتدای حاکمیت امارت اسلامی، تولید مواد مخدر سالانه به 3400 تن رسید، اما در اخیر سال 1999 این مقدار به 4600 تن افزایش یافت و خرید و فروش آن در بازارهای افغانستان به شکل آزاد صورت می گرفت که بازارهای وسیع فروش آن در ولایات نیمروز، هلمند، قندهار و سایر ولایات افغانستان به وضوح دیده میشد. در اواخر، امارت طالبی بنابر دلایل پت و پنهانی و گویا «جلب» حمایت های جهانی، تصمیم گرفت تا تولید مواد مخدر را ممنوع و محدود نماید، به همین دلیل تولید مواد مخدر در سال 2001 و  قبل از حادثۀ 11 سپتمبر به 400 تن رسید.
با ترکیدن پوقانۀ امارت طالبی به کمک ماشین جنگی سرمایه (ناتو) و به تعقیب آن ایجاد دولت کابل که حمایت وسیع «جامعۀ جهانی» را به همراه داشت، تولید مواد مخدر به شکل سرسام آوری افزایش یافت. به اساس ارقام منتشره که به صورت نمونه اینجا ذکر می گردد، تولید اين ماده از 400 تن در سال 2001 به 8200 تن در سال 2007  و بعد به 5800 تن در سال 2011 رسيد. با وجود اینکه هزاران چکمه پوش انگلیسی و امریکایی در سال 2007 در ولایت هلمند موجود بودند، اما تولید مواد مخدر این ولایت در این سال نزدیک به 4229 تن از مجموع 8200 تن را در بر می گیرد، برخی از نشریات غربی درآمد اشغالگران انگلیسی را از مدرک قاچاق مواد مخدر میلیاردها دالر تخمین می زنند.
فراهم نمودن ضرورت مصرف بازارهای جهان که معتادین آن از مرز 200 میلیون نفر گذشته اند، نیازمند دخالت مستقیم و عملی نظام سرمایه است که این تجارت را منحیث یکی از بزرگترین منابع درآمد شناخته و با استفاده از ماشین جنگی سرمایه، بحران را در کشورهای عراق، افغانستان و لیبیا ایجاد نموده و در حال گسترش دامنۀ این بحران به کشورهای سوریه، یمن و ایران می باشند.
دلایل متعددی وجود دارد که نشان میدهد، دست سازمان های جاسوسی ذینفع در سودهای میلیارد دالری مواد مخدر دخیل است؛ بخشی از دولت انگلیس در سال 2007، از سازمان سیا خواست تا راه های مجادله با مواد مخدر افغانستان را که بخش اعظمی از هیروئین مصرفی انگلستان را تهیه می نماید، بررسی نماید و راه مجادله با آن را پیدا کند که این امر با مخالفت سرسختانه تیم‌ های این سازمان جاسوسی که در داخل افغانستان به نام پژواک و دلتا فعالیت داشتند، روبرو شد. این تیم‌ها که با مافیای مواد مخدر افغانستان ارتباط تنگاتنگی دارند، استدلال نمودند که این امر می‌تواند همکاری بین سیا و این سودگران مرگ را به خطر اندازد.
روزنامه نیویورک ‌تایمز در مقاله ای به همکاری بین سازمان سیا و قاچاقچیان مواد مخدر پرداخته و اضافه کرده است: «بزرگترین» قاچاقچی افغانستان که از سال 2008 ميلادی در زندان امريکا به‌سر می‌برد، عامل سيا بوده است. به نوشته اين روزنامۀ امريکايی، جمعه خان در قبال دريافت مبلغي هنگفت پول، اطلاعات مربوط به طالبان، فساد دولت افغانستان و قاچاقچيان مواد مخدر را در اختيار سازمان سیا قرار می‌داد.»
دیمیتری سدوف تحلیلگر روس، در آمدهای حاصل از قاچاق مواد مخدر افغانستان را به سه بخش تقسیم می نماید. او می گوید بخشی از این درآمدها برای تمویل پروژه هایی هزینه می شود که سازمان جاسوسی امریکا برای ایجاد ستون پنجم در کشورهای مورد نظر از آن استفاده می نماید، اما بخش دیگر از این درآمد برای ثروت اندوزی مقامات و رهبران بلندپایۀ این سازمان انتقال می گردد. اما بخش آخر عواید مواد مخدر به گروه های مالی نمایندۀ رهبری سیاسی امریکا اختصاص داده می شود.
در سال 1992 در نیویارک، کتاب (مافیا، سیا و جورج بوش) انتشار یافت. در این کتاب با ارائۀ اسناد فراوان به اثبات رسیده که مدیر سازمان سیا و به تبعیت از آن، رئیس جمهور سابق امریکا جورج بوش پدر، وظایف دولتی خود را با تجارت جنایی مواد مخدر و سیاست در هم آمیخته و با مافیای مواد مخدر امریکا فعالانه همکاری می کند.
«جنگ» علیه قاچاقچیان مواد مخدر یکی از اهداف به شدت تبلیغ شده ای امریکا در افغانستان بود، اما نتایج حاصله در جریان 11 سال گذشته معکوس آن را نشان میدهد. امروز افغانستان به مرکز جهانی تجارت و قاچاق مواد مخدر مبدل گردیده و مواد مخدر این کشور 90 فیصد ضرورت بازارهای جهان را مرفوع می سازد. در حال حاضر 75 درصد بازار مواد مخدر جهان، 80 درصد بازار اتحادیه اروپا، 35 درصد بازار امریکا با هیروئین افغانستان مرفوع می گردد، و 65 درصد مواد مخدر افغانستان از طریق آسیای مرکزی ترانزیت می گردد.
اعداد و ارقامی که سدوف در نوشتۀ خود به نشر رسانده جالب و تکان دهنده است، او می گوید: «یک دالر سرمایه گذاری در تجارت مواد مخدر در یک شرایط مناسب، میتواند 12000 دالر سود داشته باشد. قیمت یک کیلو گرام هیروئین افغانی در شمال پاکستان 650 دالر، در قرقیزستان 1200 دالر و در مسکو 70 دالر است (دلیل اینکه چرا در مسکو به صورت یکبارگی این قیمت افُت می کند و به کیلوی 70 دالر می رسد را باید در سیاست امریکا در قبال روسیه دید. امریکا تلاش دارد تا نسل جوان این کشور را از طریق مواد مخدر به یک نسل غیر فعال و بیکاره مبدل نماید. البته در قبال نسل جوان کشور چین این سیاست نیز جریان دارد). از یک کیلو گرام هیروئین، 200 هزار دوز (مقدار مجاز برای یک بار مصرف) تهیه می شود. استعمال 3 الی 4 دوز آن برای معتاد شدن کافیست.»
ظهور و زوال طالبان با آنکه یک پروژه بود، اما با کنترول تولید مواد مخدر توسط خود شان، به مرور زمان از اوامر سیا سرپیچی کرد و این سازمان را از درآمد 130 میلیارد دالری این تجارت محروم ساخت لذا سناریوی 11 سپتمبر وسیله ای شد برای سرنگونی امارت اسلامی طالبان.
امریکا با ایجاد پایگاه های دایمی، امضای پیمان ستراتیژیک و بالاخره هیاهوی خروج عساکر خارجی بعد از 2014، خود را به اهداف جیوپولتیک و ستراتیژیک خود هر روز نزدیکتر می سازد و در زمان نائل شدن به این اهداف با خاطر آسوده عرضه و تقاضای مواد مخدر دنیا را کنترول نموده تا بر کشت این مادۀ مرگبار نیز نظارت داشته باشد.

هیچ نظری موجود نیست: