صفحات

سخت است فهماندن چیزی به کسی که در قبال نفهمیدنش پول می گیرد. (احمد شاملو)

۱۳۹۲ مرداد ۲۱, دوشنبه

یادی از مبارز خلق های دربند افغانستان

فکر میکنم همین دیروز بود که خبر جانکاه و ناگوار جاودانه شدن مبارز بزرگ، شاعر مردمی، نویسندۀ متعهد و انسان آزاده را شنیدم، اما دریغا که درست دو سال از زمانی میگذرد که او را از دست دادیم. 

از انسانی یاد میکنم که از هر سلول وجودش ندای استقلال و آزادی کشور به گوش میرسید، از مبارزی سخن می گویم که با قلبی مملو از عشق به توده ها و رهایی کشور از چنگال خونین استعمار به کار و فعالیت می پرداخت و لحظه ای از راه که انتخاب کرده بود، عدول نکرد.

بلی، از زنده یاد داد نورانی موسس و بنیانگذار نشریۀ مردمی پیشرو سخن می گویم. انسانی که در ظلمانی ترین روزهای تاریخ کشور ما، زندگی برایش امان نداد و در 22 سرطان 1390 به ابدیت پیوست. در روزگاری که زنجیرهای استعمار هر روز بر دست و پای مردم ما فشرده تر می گردد و فشار چکمه های خونین اشغالگران بر گلوگاه خلق زحمتکش و ستمدیدۀ ما فزونی می یابد و سلول سلول رنجدیدگان این کشور خیانت، سعبیت و جنایت استعمارگران، طالبان خونریز، جواسیس رنگارنگ و فساد گستردۀ دولت الۀ دست «جامعۀ جهانی» را حس می کند، در چنین اوضاعی کمبود انسانی را در کنار توده های زحمتکش و ستمدیدۀ کشور خود احساس میکنیم که نیاز روزگار خونین ما بود.

با آنکه تاریخ مبارزاتی خلق های تحت ستم به وضوح ثابت ساخته که مردم به عنوان نیروی عمدۀ مبارزات استقلال طلبانه و آزادیخواهانه، مرکزی ترین قوت را می سازند، اما تا زمانی که نیروی پیشاهنگ با رهبران متعهد، مبارزۀ توده ها را سمت و سو ندهند و تئوری را رهنمای عمل نسازند، امکان دست یابی به جامعۀ عاری از استعمار و استبداد، مقدور نبوده و فردای عاری از ظلم و ستم را خیزش های مردمی نوید نخواهد داد، چرا که در عدم موجودیت جنبش های رهایی بخش و آزادی خواه، قیام ها به انحراف کشیده شده و قدرت سیاسی از دست یک گروه مستبد و حامی استعمار به دست گروه ضد مردمی دیگر افتاده و ثمرۀ اعتراضات توده ها را جنایان دیگر خواهند ربود.

زنده یاد نورانی که در اوایل تجاوز سوسیال امپریالیزم شوروی همگام با مردم، به سنگر مبارزه علیه اشغال رفت و علیه اشغالگران و پادوان بیمقدار شان سلاح بر دوش گرفت، ثابت ساخت که مرد عمل است. زنده یاد نورانی به استقلال کشور از یوغ استعمار می اندیشید و آسایش طبقات زحمتکش کشور را هدف خود قرار داده بود. او برای نیل به هدف والای زندگیش تا پای جان به فکرش وفادار ماند و هیچ تهدید و فشاری نتوانست از راهی که انتخاب کرده بود، او را باز دارد. 

 بعد از تجاوز اشغالگران غربی به سردمداری امریکا زیر نام «جنگ علیه القاعده و تروریزم» که نزدیک به پنجاه کشور استعمارگر را دور این شعار گرد آورد، زنده یاد نورانی با سلاح قلم به جنگ سیاهی، غارت، اشغال، استبداد، جنایت و خیانت رفت و با سیاست افشاگری، ماسک «ضد القاعده و تروریزم» را درید. او با تحلیل های دقیق سیاسی، اوضاع کشور را به بررسی می گرفت و با درک این مسئله که در اوضاع کنونی آماده سازی شرایط ذهنی توده ها برای رسیدن به جامعه ای عاری از استعمار و استبداد در اولویت قرار دارد، مبارزۀ خستگی ناپذیر آگاهی دهی را آغاز کرد.

امضای «پیمان ستراتیژیک» بین دولت امریکا و کابل، هیاهوی «خروج» نیروی های نظامی غربی بعد از 2014، نزدیک شدن روز «رسمی» سازی پایگاه های نظامی امریکا تحت عنوان «عقد پیمان امنیتی»، زد و بندهای سیاسی گسترده بین کاخ سفید و ارگ، سرازیر شدن ملیون ها دالر به کاخ ریاست جمهوری، نشست های سه جانبه (انگلیس، پاکستان و افغانستان) ـ (امریکا، پاکستان و افغانستان)، آخرین آمادگی ها برای رفتن به عقب جبهه تحت نام «آغاز آخرین مرحلۀ انتقال مسئولیت های امنیتی از نظامیان خارجی به نیروهای امنیتی کابل»، افزایش حملات انتحاری طالبان فاشیست و جنایتکار و بالاخره گشایش دفتر سیاسی طالبان در دوحه زیر نام «مذاکرات صلح بین طالبان و دولت کرزی» در واقع گزینه هایی است که میخ استعمار را بیشتر از هر زمانی محکمتر کوبیده و به گفتۀ توده های زحمتکش، «امریکایی ها برای بر آمدن، به کشور ما نیامده»، اوضاع سیاسی کشور ما از هر زمانی بحرانی تر شده است.

از درگذشت زنده یاد نورانی دو سال می گذرد و در این مدت حوادث گوناگون سیاسی که هر یک آن وابستگی بی چون و چرای افغانستان را به امریکا نشان میدهد، رخ داده است؛ در چنین اوضاعی، نبود انسانی چون زنده یاد نورانی که با درک و تحلیل عمیق سیاسی میتوانست وضعیت جاری را به بررسی بگیرد، بیشتر از هر زمانی احساس می گردد.  یادش تا ابدیت در خاطره ها جاودانی باد! 

هیچ نظری موجود نیست: