صفحات

سخت است فهماندن چیزی به کسی که در قبال نفهمیدنش پول می گیرد. (احمد شاملو)

۱۳۹۲ مرداد ۲۱, دوشنبه

مصر، ترکیه و برازیل: نیولیبرالیزم نه!



این روزها تپش شورش و عصیان در برابر سرمایه داری دست کم در چند کشور از جمله مصر، ترکیه و برازیل بالا گرفته است. 

در مصر، معترضان که به دیکتاتوری رژیم حسنی مبارک پایان داده بودند، با آمدن محمد مرسی، انتظار داشتند تا وی بحران اقتصادی و سیاسی در کشورشان را که در نتیجه­ی اعمال سیاست های اقتصادی نیولیبرال پدید آمده بود، حل کند و زمینه های نفس کشیدن آزادانه به مردم را فراهم نماید که دیکتاتوری مبارک از آنان گرفته بود. اما مرسی خلاف توقع های زیادی که معترضان از وی داشتند، یک رئیس جمهور ناکام از آب درآمد.  

اخوان المسلمین مصر، با آنکه نقش مهمی در خیزش مردم علیه رژیم حسنی مبارک نداشت، در نبود احزاب و سازمان های منسجم مردمی، خود را بر مردم تحمیل کرد و با استفاده از برخی امکانات داخلی و خارجی مخصوصاً حمایت ایالات متحده توانست محمد مرسی را به قدرت برساند، اما در یک سال حکومتداری وی، سیاست های اقتصادی نیولیبرال که فقر و فاصله­ی طبقاتی را بیشتر کرده است، همچنان ادامه یافت، زیرا اخوان المسلمین با آن مخالفتی ندارد. دلیل اصلی ایکه دولت ایالات متحده­ی امریکا از مرسی حمایت کرد، در همین مسئله نهفته است.

حکومت اخوانی ها در مصر نه تنها نتوانست به مشکلات اقتصادی مردم راه حلی جستجو کند، بلکه مشکلات اقتصادی این کشور را بیشتر کرد و مصر در حال حاضر در رکود به سر می برد. پس از سرنگونی رژیم حسنی مبارک، خلاف همه­ی امیدواری ها برای بهبود اقتصادی، چهار و هزار پنجصد باب کارخانه تعطیل شد؛ میزان بیکاری که در زمان حسنی مبارک 9 درصد بود، در سال 2012 به 12.4 درصد رسید و در نیمه­ی اول سال 2013 میلادی به 13.5 درصد افزایش یافت؛ قیمت ها به گونۀ سرسام آور بالا رفته؛ ارزش واحد پولی مصر به شدت پایین آمده و کمبود مواد سوخت نیز دامنگیر مردم شده است. 

افزون بر این ها، اسلامیزه کردن زندگی اجتماعی از سوی اخوانی ها از علاقمندی توریست ها به مصر که یکی از کشورهای محبوب شان است، کاسته و اقتصاد توریستی مصر را زیانمند کرده است. به این دلیل، مصری ها که یک سال پیش در یک اعتراض گسترده، استبداد «سکیولار» حسنی مبارک را از پا در آوردند، بار دیگر به میدان تحریر رفتند و سرانجام با همراهی ارتش، استبداد دینی مرسی را نیز به زیر کشیدند. 

در ترکیه نیز، با آنکه استبداد سیاسی و تنگ ترشدن فضای آزادی های مدنی از سوی دولت اردوغان در اعتراض ها نقش محسوس تری داشت، اما در این جا نیز برنامه های اقتصادی نیولیبرال دولت عامل پایه­ ایی شورش ها بود. خیزش مردم از اعتراض به تبدیل پارک گزی استانبول به فروشگاه از سوی دولت ترکیه، آغاز شد، این یعنی یورش به نیولیبرالیزم.     

گرچه دلیل نخستین اعتراض، یک مسئله­ی محیط زیستی گفته شد، اما چون درد مردم ترکیه به مراتب ژرف تر و عمیق تر از یک مسئله­ی صرفاً محیط زیستی است، دامنه­ی شورش به زودی گسترش یافت و تمام شهرهای این کشور را فرا گرفت. 

ترکیه با آنکه در چند سال اخیر رشد اقتصادی خوبی داشته، اما سرمایه داران بیشترین سود را از آن برده اند و در نتیجه، شکاف میان فقیر و ثروتمند افزایش یافته است. افزون بر این، دولت اسلامگرای رجب طیب اردوغان که میانه رو لقب گرفته و برای عده یی در برخی کشورها الگو شده، نخواسته است تا زمینه­ی آزادی های سیاسی و مدنی را به مردم ترکیه فراهم کند. کمیته­ی حفاظت از روزنامه نگاران در گزارشی در سال 2012 میلادی، ترکیه را بزرگترین زندان روزنامه نگاران خواند. اردوغان، سیاستمداری که در جریان بهار عربی از اعتراض های ضد دیکتاتوران عرب در کشورهای مصر، لیبیا و تونس دفاع کرد و حالا هم در جنگ میان دولت سوریه و شورشیان مخالف بشار اسد، همراه با امریکا و سایر دولت های غربی از مخالفان مسلح سوری پشتیبانی میکند، همواره با مخالفان اش در داخل ترکیه برخورد دیکتاتورمابانه داشته و معترضان ترکی با مستبد خواندن وی، خواستار کنار رفتن اش از قدرت اند. 

در برازیل هم سیاست های اقتصادی نیولیبرالیستی دولتی که خود را «چپ» می نامد، سبب شد تا مردم علیه­ آن بشورند. دولت این کشور که میزبان مسابقه های جام جهانی فوتبال در سال 2014 و بازی های المپیک در سال 2016 است، 50 ملیارد دالر را برای انجام این بازی ها و ساخت ستدیوم های ورزشی، خیابان ها و راه ها هزینه کرده است؛ اما برعکس از بودجه­ی تحصیل دانشجویان و خدمات صحی کم کرده و کرایه­ی حمل و نقل عمومی را افزایش داده است که زیان اصلی آن به طبقه­ی کارگر و سایر فرودستان برازیل میرسد. 

معترضان برازیلی با سردادن شعارهای «ما به جام جهانی نیازی نداریم!»، «ما صحت و تحصیل می خواهیم» و «فیفا، پول ما را پس بده»، خشم و انزجارشان را نسبت به عملکرد سودجویانه­ی دولت و سیاست های بورژواپرورانه­ی آن نشان داده اند.

اعتراض ها در مصر، ترکیه و برازیل، ریشه در یک عامل مشترک دارد: نیولیبرالیزم که زندگی انسان ها را هر چه بیشتر خصوصی سازی کرده و زمینه های خدمات رایگان صحی و آموزشی را که یکی از مسوولیت های پایه  ایی دولت میباشد، از آنان گرفته است. 

بنابر این، شهروندان هر سه کشور با خیزش سراسری و گسترده، این پیام قوی را به دولت های شان رساندند که نیولیبرالیزم چه از نوع «کارگری» و «سوسیالیستی» باشد و چه از نوع اسلامی و اخوان المسلمین، به درد فرودستان نمی خورد و باید دور ریخته شود.  

اعتراض ها به سرمایه داری جهانی که با رویکرد نیولیبرالیزم تلاش دارد تا کارگران و سایر فرودستان را بیشتر استثمار و غارت کند، از چند سال بدینسو رو به گسترش است و به نظر میرسد که تحمل فرودستان دیگر به سر رسیده و سرمایه داری جهانی در آیندۀ نه چندان دور با موج گسترده و غیرقابل برگشت شورش و اعتراض روبرو خواهد شد؛ شورشی که آینده­ی جهان را به گونه­ی دیگری رقم خواهد زد.

هیچ نظری موجود نیست: