صفحات

سخت است فهماندن چیزی به کسی که در قبال نفهمیدنش پول می گیرد. (احمد شاملو)

۱۳۹۰ آذر ۱۹, شنبه

زمستان می آید، گرسنگی در راه است

در حالیکه پس از یورش نیروهای امپریالیستی میلیاردها دالر به افغانستان سرازیر شده و دولت کرزی و غرب همه روزه از دستاوردها و پیشرفت های چشمگیر اقتصادی، سیاسی و فرهنگی داد میزنند، افغانستان با گذشت هر روز در باتلاق فقر، بیکاری و ناامنی بیشتر فرو می رود. تازه ترین گزارش آکسفام، نهاد امدادرسان بریتانیایی نسبت به بحران بزرگ غذایی در کشور که به دلیل خشک سالی ها روی خواهد داد هشدار میدهد. به اساس بررسی های این نهاد 3 میلیون نفر در 14 ولایت کشور با خطر گرسنگی روبرو اند. آکسفام میگوید، سیلاب ها سبب از میان رفتن کشتزارها شده و ناامنی نیز چالشی است که مانع فعالیت سازمان های کمک رسانی به آسیب دیدگان میشود. تهدیدها از بروز بحران گستردۀ غذایی به حدی است که وزارت زراعت فراخوان جهانی داد و از کشورهای کمک کننده خواست به دادش برسند. به اساس ارزیابی این وزارت، 400 هزار خانواده با کمبود موادغذایی مواجه بوده و 600 میلیون دالر را برای مقابله با گرسنگی تقاضا کرده است. وزارت صحت عامه نیز از افزایش بیماری های گوناگون نگرانی دارد و 22 میلیون دالر را برای مبارزه با آن از کشورهای کمک کننده خواسته است. به گفتۀ مقامهای دولتی هم اکنون چهار تا پنج میلیون تن در کشور زیر خط فقر قرار دارند.

فقر و گرسنگی در حالی میلیون ها شهروند افغان را تهدید می کند که زمستان در راه است و مسیرهای مواصلاتی مناطق سردسیر کشور مانند ولایت های بدخشان، بامیان، غور و دایکندی برخی اوقات در ماه دوم فصل خزان به دلیل برف باری ها مسدود میشود.  

این چالش همه ساله به ویژه در فصل سرما بیشتر دامنگیر کشور میشود و قربانیان آن رنجبران بیچاره و فقیری اند که پول زندگی یک شبانه روز شان را ندارند، نه آنانیکه در بلند منزلهای مجلل و با مجهزترین امکانات لم داده اند و به فکر استثمار هرچه بیشتر کارگران و سایر رنجبران هستند. دولت کرزی که همه ساله میخواهد با وعده و وعیدهایش زحمتکشان را فریب دهد امسال نیز دست به کار شده و کارزار فراخوان راه انداخته است اما سال نیکو از بهارش پیدا است. زیرا دولت ثابت کرده که در چنین مواردی چقدر بی کفایت و ناتوان است و همین حالا قضیه از چندین جهت می لنگد. صرف نظر از اینها، در صورت رسیدگی عاجل سازمانهای امدادرسانی نیز کمک ها در گام نخست به آنانیکه واقعاً نیازمند اند نمیرسد و به چنگ معامله گران و دست اندرکاران فساد می افتد، و دیگر اینکه کمک ها زمانی خواهد رسید که دیگر بحران فراگیر شده و به آسانی قابل مهار نیست. 

باری، نگرانی ها از بحران غذایی و یورش گرسنگی در حالی مطرح میشود که اقتصاد کشور به سوی خصوصی سازی در حرکت است و از سوی دیگر کمپنی های فراملیتی امپریالیستی برای چاپیدن معادن کشور در رقابت اند و مقامهای حکومت کرزی نیز در فساد و آلودگی غرق شده و در فکر پر کردن کیسه های خود هستند و هم و غم اندکی نیز در مورد 3 میلیون انسانی که با تهدید گرسنگی روبرو اند، ندارند.

یکسو انسان از فرط گرسنگی و فقر فرزندانش را می فروشد، علف میخورد، به فحشا کشانده میشود، برای پیداکردن لقمه نانی به کشورهای دور و نزدیک مهاجرت می کند، انتحاری میشود، به مافیا و طالبان مسلح می پیوندد اما آنسوتر یک اقلیت کوچک بر دارایی 95 درصد توده های فرودست لم داده و هر روز چاق تر شده و هرچه بیشتر به شیره کشی رنجبران می پردازد.

یکسو فقر و بی روزگاری بیداد می کند و سوی دیگر از دسترنج کارگران و فرودستان بلند منزل و ویلا ساخته می شود. در چنین شرایط و روزگاری است که نیاز طرد چنین مقامات و چنین دولت هایی حس می شود. پرولتر و رنجبر نباید دست تضرع بلند نمایند و یا از رژیمی که حامی منافع آنان نیست چیزی بخواهد. این رژیم از کارگر نیست که به او نان، کار، خانه، لباس و عزت دهد، این رژیم از فرودستان نیست که آنان را بیمه کند. مردم به رژیمی نیاز دارند که از آنان باشد و به وسیلۀ خود شان رهبری و مدیریت شود.

هیچ نظری موجود نیست: